English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
list سیاهه برداشتن
Other Matches
rosters سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
roster سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
listings سیاهه
to take an inventory of سیاهه
list سیاهه
listing سیاهه
invoicing سیاهه
invoice سیاهه
invoiced سیاهه
invoices سیاهه
payroll سیاهه پرداخت
to take an inventory of سیاهه ماترک
proforma invoice سیاهه مقدماتی
bill of quantites سیاهه چندی ها
output listing سیاهه خروجی
program listing سیاهه برنامه
assembly list سیاهه همگذاری
property list سیاهه خواص
proforma سیاهه فروش
listings سیاهه برداری
error list سیاهه خطاها
payroll سیاهه دستمزد
listing سیاهه برداری
commercial invoice سیاهه تجارتی
list سیاهه جدول
check list سیاهه مقابله
checklist سیاهه مقابله
polling list سیاهه رای گیری
invoices صورت حساب سیاهه
invoice صورت حساب سیاهه
polling list سیاهه نمونه برداری
selective listing سیاهه برداری گزیده
inventory فهرست اموال سیاهه
invoicing صورت حساب سیاهه
invoiced صورت حساب سیاهه
certified invoice سیاهه تائید شده
stock talking سیاهه برداری از موجودی
indenture سیاهه رسمی زدندانه گذاری
consular invoice سیاهه تائید شده توسط کنسولگری
scratch paper کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
removing از جا برداشتن
removing برداشتن
flaw مو برداشتن
removes از جا برداشتن
includes در برداشتن
to run away with برداشتن
to pull off برداشتن
to pick up برداشتن
to mop up برداشتن
moistening نم برداشتن
take up برداشتن
sublate برداشتن
take برداشتن
takes برداشتن
include در برداشتن
removes برداشتن
pick up برداشتن
remove از جا برداشتن
deleting برداشتن
delete برداشتن
deleted برداشتن
deletes برداشتن
ingether برداشتن
ingather برداشتن
countertrace برداشتن از
glom برداشتن
pickup برداشتن
to take up برداشتن
flaws مو برداشتن
remove برداشتن
lifted برداشتن
lifting برداشتن
lifts برداشتن
lift برداشتن
to break step غلط پا برداشتن
heave خیز برداشتن
break step غلط پا برداشتن
transcribed رونوشت برداشتن
transcribes رونوشت برداشتن
unmasked نقاب برداشتن از
transcribe رونوشت برداشتن
unmasking نقاب برداشتن از
dequeue برداشتن اقلام یک صف
unmasks نقاب برداشتن از
to have one's p taken عکس برداشتن
to fly to arms سلاح برداشتن
to d. the cloth رومیزی را برداشتن
demountable قابل برداشتن
give up دست برداشتن از
flaws ترک برداشتن
to carry arms سلاح برداشتن
ingether خرمن برداشتن
transcribing رونوشت برداشتن
run away with برداشتن و در رفتن
remove slag سرباره را برداشتن
emarginate برداشتن حاشیه از
decodes برداشتن رمز
decoded برداشتن رمز
picturize فیلم برداشتن از
twist تاب برداشتن
twisting تاب برداشتن
twists تاب برداشتن
feet پاچنگال برداشتن
heaved خیز برداشتن
off take rudder سکان برداشتن
snap up تند برداشتن
flaw ترک برداشتن
make a copy of رونوشت برداشتن
surmount ازمیان برداشتن
surmounted ازمیان برداشتن
surmounting ازمیان برداشتن
surmounts ازمیان برداشتن
shuffle off به عجله برداشتن
decode برداشتن رمز
gait گام برداشتن
to come at a bound <idiom> خیز برداشتن
remove برداشتن مهر
removes برداشتن مهر
removing برداشتن مهر
To co away with . To remove. To eliminate . ازمیان برداشتن
desist دست برداشتن
spoon با قاشق برداشتن
spooned با قاشق برداشتن
spooning با قاشق برداشتن
maps نقشه برداشتن از
map نقشه برداشتن از
clearance برداشتن مانع
crack شکاف برداشتن
resign دست برداشتن
cracks شکاف برداشتن
poll نمونه برداشتن
polled نمونه برداشتن
polls نمونه برداشتن
cease دست برداشتن
machine براده برداشتن
machined براده برداشتن
machines براده برداشتن
spoons با قاشق برداشتن
uncap کلاه از سر برداشتن
unveil حجاب برداشتن
step قدم برداشتن
unveiling حجاب برداشتن
unveils حجاب برداشتن
to receive a wound زخم برداشتن
stepping قدم برداشتن
unveiled حجاب برداشتن
eliding ازاخر برداشتن
elides ازاخر برداشتن
elided ازاخر برداشتن
elide ازاخر برداشتن
to sweep away ازمیان برداشتن
to take off برداشتن بردن
step گام برداشتن
to take the photograph of عکس برداشتن از
unmask نقاب برداشتن از
stepping گام برداشتن
warp تاب برداشتن
unhood سرپوش برداشتن از
warped تاب برداشتن
uncap سر پوش برداشتن از
warps تاب برداشتن
to run away with برداشتن ودر رفتن
racing of generator دور برداشتن مولد
to take notes of یاد داشت برداشتن از
to lift up one's hand دست بدعا برداشتن
ingather انباشتن خرمن برداشتن
to have two strings to one bow با یک دست دو هندوانه برداشتن
to lift one's hand دست به سوگند برداشتن
To pluck ones eyebrows. زیر ابرو برداشتن
to get anything out of the way کاری را ازمیان برداشتن
leave alone <idiom> دست از سر کسی برداشتن
to sel a person a pup کلاه کسیرا برداشتن
to whisk away or off تند بردن برداشتن
untread بعقب گام برداشتن
defusing فیوز بمب را برداشتن
defuses فیوز بمب را برداشتن
defused فیوز بمب را برداشتن
defuse فیوز بمب را برداشتن
yerk هل دادن شکاف برداشتن
racing of motor دور برداشتن موتور
work in مشکلات را از میان برداشتن
multiplicate چندین نسخه برداشتن از
overcrop زیاد حاصل برداشتن از
remove the seal from مهر چیزی را برداشتن
disburden بار از دوش برداشتن
paces شیوه گام برداشتن
curls تاب برداشتن فردادن
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
curled تاب برداشتن فردادن
curl تاب برداشتن فردادن
withdraws عقب کشیدن برداشتن
cracks شکاف برداشتن ترکیدن
withdraw عقب کشیدن برداشتن
paced شیوه گام برداشتن
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com