Dictiornary-Farsi | سیاه زنگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (3 milliseconds)

English	Persian
blackamoor	سیاه زنگی
darky	سیاه زنگی


Search result with all words

hamite	زنگی سیاه افریقایی
Other Matches

basalt	نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin	رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape	نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
Negro	زنگی
Negroes	زنگی
zanzibari	زنگی
bold face	طرح سیاه حرف سیاه
sable	رنگ سیاه لباس سیاه
black hole	حفره سیاه چاله سیاه
sables	رنگ سیاه لباس سیاه
smutted whcat	گندم سیاه یا زنگ سیاه
black holes	حفره سیاه چاله سیاه
ethiops	سیاب سیاه جیوه سیاه
chiming	سازیاموسیقی زنگی
fascia	دایره زنگی
fascias	دایره زنگی
pie	کلاغ زنگی
pies	کلاغ زنگی
tambourine	دایره زنگی
tambourines	دایره زنگی
chime	سازیاموسیقی زنگی
chimed	سازیاموسیقی زنگی
chimes	سازیاموسیقی زنگی
timbre	دایره زنگی
tintinnabulum	جغجغه زنگی
timbrel	دایره زنگی
carillon	سنتور زنگی
negro slave	غلام زنگی
carillons	سنتور زنگی
striker	ساعت زنگی
negrophil	زنگی دوست
negroid	زنگی مانند
strikers	ساعت زنگی
alarum	ساعت زنگی
negrillo	زنگی کوچک
ravens	غراب کلاغ زنگی
carillonneur	نوازنده سنتور زنگی
tambourines	دایره زنگی زدن
raven	غراب کلاغ زنگی
tambourine	دایره زنگی زدن
alarmingly	بیم و وحشت ساعت زنگی
massasauge	مار زنگی امریکای شمالی
sidewinder	نوعی مار زنگی کوچک
repeater	ساعت زنگی بازگو کننده
alarms	بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmed	بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm	بیم و وحشت ساعت زنگی
rattler	چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
rattlers	چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
negrito	زنگی کوچک در اقیانوسیه ونواحی مالاکا
passing bell	زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
negroidal	زنگی وابسته بسیاهان کسیکه خون سیاهان در اوباشد
gong	زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gongs	زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
adjective colour	زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
cuckoo clocks	ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clock	ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor	صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
mag	کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mags	کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
Negro	سیاه
pitchy	سیاه
mossy	سیاه اب
sad coloured	سیاه
ebon	سیاه
swamps	سیاه اب
black	سیاه
swamping	سیاه اب
night black	سیاه
jetties	سیاه
glaucoma	اب سیاه
jetty	سیاه
pitch dark	سیاه
dogwood	سیاه ال
sooty	سیاه
bog	سیاه اب
bogs	سیاه اب
marsh	سیاه اب
marshes	سیاه اب
jet-black	سیاه سیاه
Negroes	سیاه
blacker	سیاه
swamp	سیاه اب
blacked	سیاه
blackest	سیاه
grimy	سیاه
quagmires	سیاه اب
blacks	سیاه
swamped	سیاه اب
quagmire	سیاه اب
black bile	صفرای سیاه
blach hulled	سیاه پوست
black ash	خاکستر سیاه
black anneal	سیاه گداختن
black boxes	جعبه سیاه
bitumen macadam	ماکادام سیاه
black body	جسم سیاه
plumbago	سرب سیاه
black gang	غلام سیاه
black finish	پوشش سیاه
platinum black	پلاتین سیاه
black eyed	سیاه چشم
buckwheat	گندم سیاه
black diamond	الماس سیاه
black cap	کلاه سیاه
black box	جعبه سیاه
black brittleness	ترک سیاه
black brittleness	شکستگی سیاه
livers	جگر سیاه
jets	کهربای سیاه
plumbaginous	مانندسرب سیاه
black book	کتاب سیاه
biotite	میکای سیاه
begrime	سیاه کردن
robed in bleck	سیاه پوش
jetting	سیاه کهربائی
robed in bleck	سیاه پوشیده
sabled	سیاه پوش
blackboard	تخته سیاه
sadly dressed	سیاه پوش
jetting	کهربای سیاه
blackboards	تخته سیاه
black hole	سیاه چال
pitch-black	خیلی سیاه
blacking	رنگ سیاه
pitch black	خیلی سیاه
jetting	مهر سیاه
black board	تخته سیاه
liver	جگر سیاه
quercitron	بلوط سیاه
aniline black	سیاه انیلینی
jets	مهر سیاه
jets	سیاه کهربائی
achromatic	سیاه و سفید
caraway	زیره سیاه
jetted	کهربای سیاه
red cent	پول سیاه
jetted	مهر سیاه
jetted	سیاه کهربائی
black holes	سیاه چال
black lead	سرب سیاه
in mourning	کثیف سیاه
eriochrome black	سیاه اریوکروم
dunggeon	سیاه چال
negrophil	سیاه دوست
negrophilism	سیاه دوستی
doit	پول سیاه
black sheet	ورق سیاه
niellist	سیاه قلم
dark coloured	سیاه رنگ
niello	سیاه قلم
d.'s cow	سوسک سیاه
crowberry	سنگروی سیاه
Congo	یکجورچای سیاه
niello	مینای سیاه
nigella seed	سیاه دانه
colly	سیاه کردن
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
in mourning	سیاه پوش
humus	سیاه خاک
iron mould	سیاه کردن
kibitka	سیاه چادرنمدی
heathbird	باقرقره سیاه
lampblack	سیاه یکدست
mammy	دده سیاه
melanic	سیاه پوست
melanite	لعل سیاه
melanotic	سیاه پوست
melanuria	پیشاب سیاه
negress	زن سیاه پوست
negrillo	کوتوله سیاه
fuel oil	نفت سیاه
negro slave	غلام سیاه
ethiops	مهجون سیاه
nigella seed	زیر سیاه
nigrescence	سیاه شدگی
jet	سیاه کهربائی
black wash	رنگ سیاه
black shortness	ترک سیاه
black short	شکستگی سیاه
nigritian	سیاه افریقایی
black propaganda	تبلیغات سیاه
black powder	باروت سیاه
piper nigrum	فلفل سیاه
black load	سرب سیاه
black list	فهرست سیاه
black liqour	شربت سیاه
black light	نور سیاه
black level	تراز سیاه
black letter	حرف سیاه
blackbody	جسم سیاه
hohlraum	جسم سیاه
nigrescent	سیاه شونده
chiaroscurist	سیاه قلمکار
nigrify	سیاه کردن
oubliette	سیاه چال