Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (12 milliseconds)
English	Persian
To eat an apple with the skin.	سیب را با پوست خوردن
Search result with all words
sealsking	نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
Other Matches
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
to play a good knife and fork	ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag	تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
trip	لغزش خوردن سکندری خوردن
trips	لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbled	غلت خوردن معلق خوردن
tumble	غلت خوردن معلق خوردن
tumbles	غلت خوردن معلق خوردن
tripped	لغزش خوردن سکندری خوردن
grog	دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
peels	پوست انداختن پوست
peel	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
to drink wine	می خوردن شراب خوردن
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
swanskin	پوست قو
goats	پوست بز
peeling	پوست
cortices	پوست
shelling	پوست
hull	پوست
goatskins	پوست بز
shell	پوست
hulls	پوست
goatskin	پوست بز
cortex	پوست
integument	پوست
skins	پوست
peel	پوست
skinner	پوست کن
skinning	پوست
flayer	پوست کن
barks	پوست
skinned	پوست
skin	پوست
shale	پوست
barked	پوست
strippers	پوست کن
stripper	پوست کن
skinless	بی پوست
tegmen	پوست
glume	پوست
barking	پوست
bark	پوست
peels	پوست
goat	پوست بز
tunc	پوست
hide	پوست
crustal	پوست
cuticle	پوست
dermis	پوست
encrustation	پوست
scalp	پوست سر
encrustations	پوست
dermatalgia	پوست
hides	پوست
husks	پوست
husk	پوست
peltry	پوست
parer	پوست کن
rinds	پوست
shells	پوست
tegmentum	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
rind	پوست
sheds	پوست ریختن
chafe	پوست رفتگی
debark	پوست کندن از
peeler	پوست کننده
cutis	پوست زیرین
beavers	پوست سگ ابی
alphosis	بیرنگی پوست
parchment	کاغذ پوست
decorticate	پوست کندن از
derm	زیر پوست
skinned	پوست پوستی
barky	پوست دار
dermatography	شرح پوست
pigskin	پوست گراز
corticate	پوست دار
corticated	پوست دار
skin	پوست پوستی
shedding	پوست ریختن
bast	پوست درخت
dermatographia	پوست نگاری
blach hulled	سیاه پوست
tegmentum	پوست طبیعی
albinism	سفیدی پوست
skinning	پوست پوستی
calf skin	پوست گوساله
chafing	پوست رفتگی
picked	پوست کنده
sheep skin	پوست گوسفند
broadtail	پوست بره
webbed	پوست دار
thick skinned	پوست کلفت
taxidermy	پوست ارایی
apple peel	پوست سیب
shelled	پوست دار
chafes	پوست رفتگی
crocodiles	پوست سوسمار
shed	پوست انداختن
cuticular	پوست مانند
rinds	پوست کندن
skins	پوست پوستی
peelers	پوست کننده
calfskin	پوست گوساله
sheds	پوست انداختن
aboveboard	پوست کنده
shedding	پوست انداختن
shed	پوست ریختن
crocodile	پوست سوسمار
taxidermist	پوست ارا
beaver	پوست سگ ابی
moult	پوست انداختن
pared	پوست کندن
pare	پوست کندن
slough	پوست مار
slough	پوست سبوس
rind	پوست کندن
transcutaneal	عبورکننده از پوست
whitey	سفید پوست
whity	سفید پوست
pares	پوست کندن
buckskin	پوست اهو
moulted	پوست انداختن
moults	پوست انداختن
skinny	پوست واستخوان
deerskin	پوست گوزن
deerskin	پوست اهو
buckskins	پوست گوزن
buckskins	پوست اهو
buckskin	پوست گوزن
Afrikaner	سفید پوست
encrustation	پوست زخم
flays	پوست کندن از
flayed	پوست کندن از
flay	پوست کندن از
encrustations	پوست زخم
frets	پوست را بردن
fret	پوست را بردن
pelts	پوست کندن
Afrikaners	سفید پوست
pelt	پوست خام
pelt	پوست کندن
pelted	پوست خام
pelted	پوست کندن
pelts	پوست خام
peeling	پوست انداختن
peel	پوست انداختن
peel to	پوست کندن
peel	پوست کندن
peels	پوست انداختن
peels	پوست کندن
scalps	پوست کندن از سر
scalps	پوست سر بامو
rawhide	پوست خام
husky	پوست دار
huskiest	پوست دار
crusted	پوست دار
peeled	پوست کنده
astrachan	پوست بخارا
astrachan	پوست قره کل
astrakhan	پوست بخارا
astrakhan	پوست قره کل
huskier	پوست دار
huskies	پوست دار
scalps	پوست فرق سر
rawhides	پوست خام
scalp	پوست کندن از سر
mantles	پوست روکش
mantle	پوست روکش
slouch	پوست انداختن
slouched	پوست انداختن
slouches	پوست انداختن
slouching	پوست انداختن
molted	پوست انداختن
molting	پوست انداختن
moulting	پوست اندازی
scab	پوست زخم
scalp	پوست سر بامو
bran	پوست گندم
scalp	پوست فرق سر
scrotums	پوست بیضه
scrotum	پوست بیضه
scrota	پوست بیضه
scabs	پوست زخم
molts	پوست انداختن
dermatoid	پوست مانند
barks	پوست درخت
barks	پوست کندن
skiver	پوست تراش
hardshell	سخت پوست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com