English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (8 milliseconds)
English Persian
skewer سیخ کباب
skewered سیخ کباب
skewering سیخ کباب
skewers سیخ کباب
spit سیخ کباب
spits سیخ کباب
Search result with all words
kebab کباب
kebabs کباب
broil کباب کردن
broiled کباب کردن
broiling کباب کردن
broils کباب کردن
sizzle صدای سوختن کباب روی اتش
sizzled صدای سوختن کباب روی اتش
sizzles صدای سوختن کباب روی اتش
sizzling صدای سوختن کباب روی اتش
grid کباب کردن
grids کباب کردن
barbecue کباب
barbecue بریان کردن کباب کردن
barbecues کباب
barbecues بریان کردن کباب کردن
skewer سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewer هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewer بسیخ کباب زدن
skewered سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewered هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewered بسیخ کباب زدن
skewering سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewering هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewering بسیخ کباب زدن
skewers سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewers هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewers بسیخ کباب زدن
roast کباب کردن
roasted کباب کردن
roasts کباب کردن
stew تاس کباب
stewed تاس کباب
stewing تاس کباب
stews تاس کباب
grill گوشت کباب کن
grill روی سیخ یا انبر کباب کردن
grilling گوشت کباب کن
grilling روی سیخ یا انبر کباب کردن
grills گوشت کباب کن
grills روی سیخ یا انبر کباب کردن
droppings کباب
carbonado قطعه گوشت کباب کرده
carbonado کباب کردن
dripping pan فرفی که چکیده کباب دران میریزد
gridiron اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
irish stew طاس کباب
kabob کباب
roasting jack سیخ کباب گردنده
rotisserie چرخ دوارجهت کباب کردن مرغ
shashlik کباب
shaslik کباب
spitchc کباب مار ماهی قاش کرده
stewpan قابلمه تاس کباب پزی
turnspit اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
The fire is fit to roast the meat. این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
Pity melted my heart . دلم کباب شد
You are roasting yourself in front of the fire . خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
To torment ( girll ) someone . کسی را کباب کردن
He intended to do good but was put to torture . <proverb> آمد ثواب کند کباب شد .
barbecued کباب شده روی منقل
barbecued chicken مرغ کباب شده روی منقل
barbecue کباب کردن
broil [American] کباب کردن
cook out [American] کباب کردن
grill کباب کردن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com