English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
succession of the presidency سیستم تعیین جانشین درریاست
Other Matches
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
authentication system سیستم تعیین معرف
authenticator تعیین کننده سیستم نشانی
authentication system سیستم تعیین و اعلام نشانی
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
visual omnidirectional range سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
max min system سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
standards واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
decca سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
take over مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
vicar جانشین
locums جانشین
vicars جانشین
deputies جانشین
deputy جانشین
locum جانشین
subsitute جانشین
absence indicator جانشین
substituting جانشین
replacement جانشین
replacements جانشین
substituted جانشین
substitute جانشین
succeeder جانشین
relief جانشین
surrogates جانشین
standbys جانشین
standby جانشین
surrogate جانشین
succedent جانشین
superseder جانشین
succedaneum جانشین
heir جانشین
imam or imaum جانشین
successor جانشین
locumtenens جانشین
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
fill in جانشین کردن
fill in جانشین شونده
vacant succession بدون جانشین
wlldcard علامت جانشین
alternate forms شکلهای جانشین
swap جانشین کردن
swaps جانشین کردن
swopping جانشین کردن
vicar of christ جانشین یا خلیفه
swops جانشین کردن
swopped جانشین کردن
swapped جانشین کردن
complete substitution جانشین کامل
backup جانشین بازیگر
expromissor جانشین بدهکار
to take over جانشین شدن
b. eliminator جانشین باتری ب
father surrogate جانشین پدر
substitution جانشین سازی
kludge جانشین کردن
displacing جانشین شدن
mother substitute جانشین مادر
mother surrogate جانشین مادر
substitute goods کالاهای جانشین
aliases نام جانشین
heir جانشین شدن
surrogate جانشین شدن
displacing جابجاکردن جانشین
displaces جابجاکردن جانشین
displaced جانشین شدن
displaced جابجاکردن جانشین
displace جانشین شدن
displace جابجاکردن جانشین
succedaneous متعاقب جانشین
displacement جانشین سازی
substitute goals هدفهای جانشین
incomer جانشین مهاجر
repeater پرچم جانشین
replacements جانشین سازی
replacement جانشین سازی
substituted جانشین کردن
alias نام جانشین
pinch اندک جانشین
pinches اندک جانشین
substitute جانشین کردن
displaces جانشین شدن
substituting جانشین کردن
standby application کاربرد جانشین
he succeeded his father جانشین پدرش شد
surrogates جانشین شدن
surreptitiously محرمانه جانشین
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
substitution test ازمون جانشین سازی
stand in for someone <idiom> جانشین کسی بودن
substituted تعویض جانشین کردن
to take the place of something جانشین چیزی شدن
substitute تعویض جانشین کردن
subrogation نیابت جانشین سازی
ingraft در ذهن جانشین کردن
locumtenens کفیل جانشین موقت
substituting تعویض جانشین کردن
stand in جانشین هنرپیشه شدن
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
standard کالای جانشین رزمی
standards کالای جانشین رزمی
stand-in جانشین هنرپیشه شدن
stand-ins جانشین هنرپیشه شدن
vicegerent جانشین قائم مقام
vice chief of staff جانشین رئیس ستاد
deputy قائم مقام جانشین
deputies قائم مقام جانشین
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
acceptable product فراورده جانشین قابل قبول
symbol substitution test ازمون جانشین سازی نمادها
vicarious به نیابت قبول کردن جانشین
succee جانشین شدن میراث بردن
make do with something <idiom> جانشین چیزی به جای چیزدیگر
deputy chief of naval operation جانشین فرماندهی نیروی دریایی
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
expansion فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
drainage system سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
conversions تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
crossover تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversion تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com