English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
centralism سیستم تمرکز در اداره مملکت
Search result with all words
decentralism سیستم عدم تمرکز در اداره مملکت
Other Matches
pluralism عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
departmentalism اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
concentrate تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
concentrates تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
concentrating تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
management system سیستم اداره
concentrations تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentration تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
pyramiding سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
yamen اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
countries مملکت
country مملکت
per pais بوسیله مملکت
realms متصرفات مملکت
realm متصرفات مملکت
external operation عملیات خارج از مملکت
paper standard پول رایج مملکت
soil سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soiling سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
kingdom مملکت یا کشور پادشاهی موالید
cession of territory واگذار کردن اراضی مملکت
soils سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
They have seized ( dominated) the country. مملکت را قبضه کرده اند
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
eminent domain مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
scotland yard اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
headquarters اداره کل اداره مرکزی
dominion ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
personnel کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
expellee افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی
concentration تمرکز
centralization تمرکز
focusing تمرکز
concentrations تمرکز
yeep joung تمرکز
centralisation تمرکز
centering تمرکز
gas focusing تمرکز با گاز
focusing magnet مغناطیس تمرکز ده
concentrates تمرکز کردن
centered تمرکز یافتن
focusing coil پیچک تمرکز
focusing control تنظیم تمرکز
concentrate تمرکز کردن
cost center تمرکز هزینه
concentration ratio نرخ تمرکز
concentative تمرکز دهنده
concentration of fire تمرکز اتش
focalization تمرکز در کانون
concentration ratio نسبت تمرکز
concentrates تمرکز دادن
crossover تمرکز نخستین
centred تمرکز یافتن
centralists طرفدار تمرکز
electromagnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
magnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
electron focusing تمرکز الکترون
degree of centralization درجه تمرکز
centers تمرکز یافتن
data concentration تمرکز داده
horizontal integration تمرکز افقی
electrostatic focusing تمرکز الکتروستاتیکی
concentrating تمرکز دادن
ionic focusing تمرکز با گاز
visual focusing تمرکز دیداری
concentrating تمرکز کردن
centre تمرکز یافتن
automatic focusing تمرکز خودکار
retain تمرکز دادن
retained تمرکز دادن
retaining تمرکز دادن
retains تمرکز دادن
concentrations تمرکز عده ها
decentralization عدم تمرکز
centralist طرفدار تمرکز
concentration تمرکز عده ها
period of concentration زمان تمرکز
post deflection focusing تمرکز پس از انحراف
stress concentration تمرکز تنش
concentrate تمرکز دادن
center spuare زاویه تمرکز
center تمرکز یافتن
centering tool ابزار تمرکز
cathexis تمرکز روانی
line concentrator تمرکز کننده خط
totalitarianism تمرکز گرایی
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
concentrates تمرکز دادن تغلیظ
decentralises عدم تمرکز دادن
masses تمرکز قوای جنگی
decentralize عدم تمرکز دادن
decentralizes عدم تمرکز دادن
concentrate تمرکز دادن تغلیظ
decentralizing عدم تمرکز دادن
decentralised عدم تمرکز دادن
massing تمرکز قوای جنگی
self focus تنظیم تمرکز خودکار
decentralising عدم تمرکز دادن
mass تمرکز قوای جنگی
centralized design طراحی تمرکز یافته
bourrelet ورم تمرکز گلوله
concentrating تمرکز دادن تغلیظ
massing of fire تمرکز دادن اتشها
concentration area منطقه تمرکز اتش
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
centralizing تمرکز دادن تمرکزی کردن
authoritarianism فلسفهء تمرکز قدرت یا استبداد
concenter تمرکز دادن تغلیظ کردن
centralises تمرکز دادن تمرکزی کردن
centralizes تمرکز دادن تمرکزی کردن
electron beam focusing تمرکز دهی اشعه الکترونی
centralize تمرکز دادن تمرکزی کردن
centralising تمرکز دادن تمرکزی کردن
centralised تمرکز دادن تمرکزی کردن
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
centralising تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralised تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralises تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
pool قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
pooled قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
pools قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
localization تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
Zionism نهضت تمرکز بنی اسرائیل درفلسطین
cathectic وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
center کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
centralize تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
permanent magnet focusing تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet centering تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
hit the high spots <idiom> روی نکته اصلی تمرکز کردن
centralizing تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
gather writer تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
centralizes تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
statism تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
condenser الت جمع کردن و تمرکز دادن برق
Zionist طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
grommet حلقه ثبات لوله ورم تمرکز گلوله
authoritarian طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
authoritarians طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
tabbing ترتیب حرکت تمرکز از یک دگمه یا میدان به دیگر با انتخاب کلید tab
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com