Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
carrier system
سیستم حامل
Other Matches
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
weapon carrier
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
carriers
حامل
gerent
حامل
vectors
حامل
conveyer
حامل
carrier
حامل
porters
حامل
vector
حامل
conveyor
حامل
bearer cheque
چک حامل
bearers
حامل
porter
حامل
vehicles
حامل
stave
حامل
vehicle
حامل
bearer
حامل
bearer cheque
چک در وجه حامل
bearing
زاویه حامل
carrier frequency
بسامد حامل
transporting
ترابری حامل
vector
حامل بردار
color carrier
حامل رنگ
carrier frequency
فرکانس حامل
transports
ترابری حامل
radius vector
شعاع حامل
bearer bond
سند حامل
transported
ترابری حامل
transport
ترابری حامل
vehicle
حامل رسانه
vehicles
حامل رسانه
bearer
در وجه حامل
carrier wave
موج حامل
tape transport
حامل نوار
messengers
طناب حامل
messenger
طناب حامل
gestatorial
حامل پاپ
sound carrier
حامل صوت
image carrier
حامل تصویر
bearers
در وجه حامل
carrier gas
گاز حامل
video carrier
حامل ویدئو
vectorial
حامل بردار
thurifer
حامل مجمر
osborne shackle
قلاب حامل
data carrier
حامل داده
data carrier
حامل داده ها
linkboy
حامل مشعل
linkman
حامل مشعل
payable to the bearer
در وجه حامل
breech block carrier
حامل کولاس
linkmen
حامل مشعل
carrier detect
تشخیص حامل
vectors
حامل بردار
messenger wire
سیم حامل
carrier detect
کشف حامل
bearing angle
زاویه حامل
thurifer
حامل بخوردان
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
carriers
برنامه حامل میکرب
stave
روی خط حامل نوشتن
caddies
حامل وسایل بازیگر
caddied
حامل وسایل بازیگر
carrier
برنامه حامل میکرب
carriers
حامل غلطک حمال
carrier
حامل غلطک حمال
telephone carrier current
جریان حامل تلفنی
caddy
حامل وسایل بازیگر
armor bearer
حامل اسلحه زرهدار
victualler
کشتی حامل خواربار
comports
دربرداشتن حامل بودن
current carrying conductor
رسانای حامل بار
comporting
دربرداشتن حامل بودن
comport
دربرداشتن حامل بودن
caddie
حامل وسایل بازیگر
caddying
حامل وسایل بازیگر
stretcher bearer
حامل تخت روان
stretcher-bearers
حامل تخت روان
pay to the bearer
دروجه حامل بپردازید
weapon carrier
حامل جنگ افزار
slaver
کشتی حامل بردگان
bearer bond
سند در وجه حامل
comported
دربرداشتن حامل بودن
stretcher-bearer
حامل تخت روان
persi
حامل راس الغول
carrier color signal
پیام رنگی حامل
perseus
حامل راس الغول
bearer stock
اسناد در وجه حامل
warrant to bearer
به حواله کرد حامل
carrier frequency
فرکانس موج حامل
gestatoraial chair
کرسی حامل پاپ
platform
رسانگر حامل گیرنده
platforms
رسانگر حامل گیرنده
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
signal
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signaled
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signalled
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
flag ship
ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
party boat
قایق بزرگ حامل مشتریان
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
conversion angle
زاویه حامل مسیر ناو
flagship
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
payable to bearer
قابل پرداخت در وجه حامل
flagships
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
airdrop container
جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
frequency medulation
تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
carrier frequency
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carabineer
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
signposts
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signpost
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carriage paid to
هزینه حمل به حامل پرداخت شده
carabinier
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
bank note
چک تضمین شده سند در وجه حامل
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
radar picket cap
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
charge carrier
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
common carrier
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
taperer
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
blank endorsement
فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
black endorsement
براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
light quantum
کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
guided missile cruiser
زره شکن حامل موشک هدایت شونده
carriage and insurance paid to
هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
outriggers
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
destination carrier
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
nose piece
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
information box
قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
scabbing
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
led line
خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
ensign
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensigns
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
strop
ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
conversion
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
conversions
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com