Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
fused ring system
سیستم حلقهای جوش خورده
Other Matches
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
gyrating
حلقهای
gyrated
حلقهای
gyrate
حلقهای
ring tailed
دم حلقهای
cricoid
حلقهای
armillary
حلقهای
areolar
حلقهای
annular
حلقهای
ring cartilage
حلقهای
gyrates
حلقهای
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
bicyclo compound
ترکیب دو حلقهای
tricyclic drugs
داروهای سه حلقهای
bicyclic compound
ترکیب دو حلقهای
metamerism
تشکیل حلقهای
parrel
طناب حلقهای
loop antenna
انتن حلقهای
loop sling
بند حلقهای
loop structure
ساختار حلقهای
extracyclic
برون حلقهای
quasi cyclic
شبه حلقهای
closed chain
زنجیر حلقهای
girdles
حلقهای بریدن
ring counter
شمارنده حلقهای
ring network
شبکه حلقهای
cyclic reactance
راکتانس حلقهای
girdle
حلقهای بریدن
cyclic compound
ترکیب حلقهای
girdled
حلقهای بریدن
cyclic admittance
گذرایی حلقهای
cyc;ization
حلقهای شدن
girdling
حلقهای بریدن
ring structure
ساختار حلقهای
cycloalkanes
الکانهای حلقهای
cyclic impedance
ناگذرایی حلقهای
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
macrocyclic effect
اثر درشت حلقهای
macrocyclic musks
مشکهای درشت حلقهای
infinite
حلقهای که خروج ندارد.
ring shift
تغییر مکان حلقهای
multireel file
پرونده چند حلقهای
key-ring
حلقهای که بدان کلید می اویزند
ring sight
شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
dehydrocyclization
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
inner loop
حلقهای درون حلقه دیگر
multireel sorting
مرتب کردن چند حلقهای
link belt
نوار حلقهای جداشونده فشنگ
key-rings
حلقهای که بدان کلید می اویزند
nose ring
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
cyclic
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
metameric
در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
ringthe bull
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
message
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
messages
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
countering
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
countered
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
loop
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
looped
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
vorticel
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
loops
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
self-
حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
irriguous
اب خورده
it was eaten
خورده شد
eaten
خورده
little
خورده
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
dehiscent
ترک خورده
crimpled
چوروک خورده
crossed out
قلم خورده
fretted by rust
زنگ خورده
underdogs
سگ شکست خورده
plicated
چین خورده
patsy
فریب خورده
tetched
بهم خورده
belly pinched
گرسنگی خورده
puckery
چین خورده
withered
چروک خورده
teched
بهم خورده
indisposed
بهم خورده
stamped
تمبر خورده
distempered
بهم خورده
writhen
تاب خورده
conglomerates
به هم جوش خورده
kinky
پیچ خورده
writhen
پیچ خورده
brushed
شانه خورده
conglomerate
به هم جوش خورده
worm eaten
کرم خورده
kinky
گره خورده
folded picture
تصویر تا خورده
vermiculate
کرم خورده
corrodible
خورده شدنی
jiggly
تکان خورده
crackly
چین خورده
hammer hard
چکش خورده
failure
شکست خورده
carious
کرم خورده
failures
شکست خورده
twisty
پیچ خورده
butt welded
از سر جوش خورده
thrawart
پیچ خورده
wounds
پیچ خورده
engrained
پینه خورده
wound
پیچ خورده
grubby
کرم خورده
grubbiest
کرم خورده
grubbier
کرم خورده
wounding
پیچ خورده
kaput
کاملا شک ست خورده
symphsis
عضوجوش خورده
deluded
فریب خورده
moth-eaten
بید خورده
moth eaten
بید خورده
mildewy
باد خورده
mussy
بهم خورده
craven
شکست خورده
corrosion
خورده شدن
turkey
شکست خورده
turkeys
شکست خورده
callous
پینه خورده
underdog
سگ شکست خورده
cleft
ترک خورده
stickit
شکست خورده
dislocated
بهم خورده
cancelled
قلم خورده
eaten
خورده شده
worm-eaten
کرم خورده
picked
کلنگ خورده
clift
ترک خورده
clefts
ترک خورده
starveling
گرسنگی خورده
aggresive
خورده شده
maggoty
کرم خورده
messy
بهم خورده
on oath
قسم خورده
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
rancid
باد خورده فاسد
bound barrel
لوله تاب خورده
impacted
باهم جوش خورده
These shoes dont fit me.
زنگ مدرسه خورده
chiseled
چوب اسکنه خورده
spun glass
شیشه تاب خورده
Are you daft ?
مگر مغز خر خورده ای ؟
cat gets one's tongue
<idiom>
گربه زبونش را خورده
rolled iron or steel
فولاد نورد خورده
chiselled
چوب اسکنه خورده
chartered accountant
حسابدار قسم خورده
weldment
چیز جوش خورده
grounded
توپ به زمین خورده
rolled profile
نیمرخ نورد خورده
seared conscience
وجدان پینه خورده
thraw
پیچ خورده دررفته
wrounght iron mill bar
اهن جوش خورده
rolled glass
شیشه نورد خورده
certified public accountant
حسابدار قسم خورده
patsy
شخص گول خورده
lost
شکست خورده گمراه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com