English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
automatic data handling سیستم مبادله خودکاراطلاعات
Other Matches
automatic data processing system سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
automatic data handling سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
track telling ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
interchanging مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
swapping مبادله
interchanged مبادله
interchange مبادله
reciprocation مبادله
bater مبادله
bartered مبادله
trade-ins مبادله
trade-in مبادله
trade in مبادله
barters مبادله
bartering مبادله
trucks مبادله
exchange مبادله
interchanging مبادله
exchanged مبادله
talks مبادله
talk مبادله
talked مبادله
truck مبادله
exchanging مبادله
interchanges مبادله
trucked مبادله
exchanges مبادله
trucking مبادله
barter مبادله
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
swaps مبادله کردن
traffic مبادله کالا
swapped مبادله کردن
swops مبادله کردن
swopped مبادله کردن
fire fight مبادله اتش
swopping مبادله کردن
foreign exchange مبادله خارجی
swap مبادله کردن
bartering مبادله تهاتری
barters مبادله پایاپای
barters مبادله تهاتری
bartered مبادله تهاتری
trade in مبادله کردن
bartered مبادله پایاپای
trade-in مبادله کردن
intercommunicate مبادله کردن
trade-ins مبادله کردن
futures exchange مبادله سلف
bartering مبادله پایاپای
interchangeable قابل مبادله
trafficked مبادله کالا
exchange rates نرخ مبادله
exchange rate نرخ مبادله
interchanging با هم مبادله کردن
inconvertible مبادله ناپذیر
interchanging مبادله کالا
interchanging مبادله کردن
medium of exchange وسیله مبادله
interchanges با هم مبادله کردن
interchange مبادله کردن
interchange مبادله کالا
interchanges مبادله کالا
interchanges مبادله کردن
interchange با هم مبادله کردن
interchanged مبادله کردن
interchanged مبادله کالا
contract curve منحنی مبادله
exchange of flags مبادله پرچمها
trafficking مبادله کالا
traffics مبادله کالا
rate of exchange نرخ مبادله
exchanges مبادله پول
trade مبادله کردن
traded مبادله کردن
exchanger مبادله کننده
exchangeable قابل مبادله
swop مبادله کردن
exchange value ارزش مبادله
bourse مبادله بورس
cambium محل مبادله
chaffer مبادله کردن
exchange of notes مبادله یادداشتها
commodity exchange مبادله کالا
reciprocal trading مبادله متقابل
interchanged با هم مبادله کردن
barter مبادله تهاتری
value in exchange ارزش مبادله
exchanging مبادله پول
exchanges مرکز مبادله
terms of trade رابطه مبادله
exchanges مبادله کردن
exchanged مرکز مبادله
exchanged مبادله کردن
exchanged مبادله پول
exchanging مبادله کردن
terms of trade شرایط مبادله
tit for tat <idiom> مبادله منصفانه
changing تعویض مبادله
changes تعویض مبادله
truckage مبادله معامله
truckage مبادله جنسی
changed تعویض مبادله
change تعویض مبادله
to barter for مبادله کردن
exchanging مرکز مبادله
exchange مرکز مبادله
exchange مبادله پول
exchange مبادله کردن
barter مبادله پایاپای
changes پول خرد مبادله
trade مزاحمت مبادله کالا
cartels مبادله اسیران جنگی
changed پول خرد مبادله
change پول خرد مبادله
rate of exchange نرخ مبادله ارز
to spar at each other مبادله کلام کردن
at the current rate of exchange به نرخ مبادله جاری
cartel مبادله اسیران جنگی
changing پول خرد مبادله
barter تهاتر مبادله کالاباکالا
swap in مبادله کردن به داخل
swap out مبادله کردن به خارج
takeover مبادله چوب امدادی
takeovers مبادله چوب امدادی
purchasing power parity نرخ نسبی مبادله
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
exchange rates نرخ مبادله ارز
exchange rate نرخ مبادله ارز
olefin metathesis reaction واکنش مبادله اولفینی
data interchange format file فایل با فرمت مبادله
unvisual exchange مبادله نامرئی چوب
traded مزاحمت مبادله کالا
exchanging مبادله کردن تعویض
bartering تهاتر مبادله کالاباکالا
exchanging صرافی مبادله کردن
exchange صرافی مبادله کردن
exchanges معاوضه و مبادله پول
lay to مبادله ضربات کردن
exchanges مبادله کردن تعویض
exchanges صرافی مبادله کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com