Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
direct coupled transistor logic
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
Other Matches
canonic
مومن باصول کلیسایی سیستم منطقی
positive true logic
یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
exclusively
منحصرا"
solely
منحصرا
exclusively
منحصرا
only
صرفا منحصرا
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
implies
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
implication
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material consequence
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material implication
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
upstaging
توجهتماشاچیان را منحصرا به خود معطوف کردن
holandric
منحصرا از طرف پدر ارث برده
upstages
توجهتماشاچیان را منحصرا به خود معطوف کردن
upstaged
توجهتماشاچیان را منحصرا به خود معطوف کردن
paged address
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
hologynic
منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
programmable logic array
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
logical
منطقی
not
نه منطقی
logical trace
رد منطقی
dialectical
منطقی
rational
منطقی
dialectician
منطقی
intralogical
منطقی
reasonable
منطقی
argumentive
منطقی
logistic
منطقی
argumentative
منطقی
logic
منطقی
dialectic
منطقی
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
logic design
طرح منطقی
logical connector
رابط منطقی
logical connective
رابط منطقی
logical comparison
مقایسه منطقی
logical cognition
شناخت منطقی
logic error
خطای منطقی
alu
واحدحسابی- منطقی
logical add
جمع منطقی
logical error
خطای منطقی
logic function
تابع منطقی
sorites
تسلسل منطقی
logical state
حالت یک منطقی
postulation
قیاس منطقی
or
یای منطقی
prelogical
پیش منطقی
logic design
طراحی منطقی
logic device
دستگاه منطقی
irrationally
بطورغیر منطقی
logical decision
تصمیم منطقی
syntaxic thought
اندیشه منطقی
postulate
قیاس منطقی
logic diagram
نمودار منطقی
consecution
نتیجه منطقی
logic element
عنصر منطقی
logic variable
متغیر منطقی
logic unit
واحد منطقی
logic symbol
علامت منطقی
logic switch
گزینه منطقی
logic sum
مجموع منطقی
logic gate
دروازه منطقی
logic gates
گیتهای منطقی
logic product
حاصلضرب منطقی
logic probe
کاوشگر منطقی
paralogism
لغزش منطقی
and
ضرب منطقی
logic instruction
دستورالعمل منطقی
logic operator
اپراتور منطقی
logic operation
عمل منطقی
logic network
شبکه منطقی
elench
تکذیب منطقی
logic symbol
نماد منطقی
postulated
قیاس منطقی
postulates
قیاس منطقی
postulating
قیاس منطقی
logic theory
نظریه منطقی
to stand to reason
منطقی است
consequences
نتیجه منطقی
rational
عقلانی منطقی
consequence
نتیجه منطقی
and
جمع منطقی
logic multiply
ضرب منطقی
logical function
تابع منطقی
logic analysis
تحلیل منطقی
logic circuits
مدارهای منطقی
logical operator
عملگر منطقی
logical value
مقدار منطقی
logicality
منطقی بودن
logical operations
عملیات منطقی
unreasoning
غیر منطقی
logical operation
عملکرد منطقی
non logical
غیر منطقی
logical operation
عمل منطقی
logical not
نفی منطقی
stand to reason
<idiom>
منطقی بودن
logic add
جمع منطقی
logical symbol
علامت منطقی
logical sum
جمع منطقی
logical unit
واحد منطقی
logical representation
نمایش منطقی
logical record
رکورد منطقی
logical record
مدرک منطقی
logical reasoning
استدلال منطقی
logical product
رکورد منطقی
nonsequitur
غیر منطقی
logical multiply
ضرب منطقی
logic circuit
مدار منطقی
inconsecutive
فاقدارتباط منطقی
logic card
کارت منطقی
syllogism
قضیه منطقی
logical expression
مبین منطقی
inconsequent
فاقدارتباط منطقی
logical drives
گردانندههای منطقی
logical difference
تفاضل منطقی
logical design
طراحی منطقی
logical design
طرح منطقی
syllogism
قیاس منطقی
logical fallacy
سفسطه منطقی
logic board
برد منطقی
rational numbers
اعداد منطقی
logical value
ارزش منطقی
illogic
غیر منطقی
logical instruction
دستورالعمل منطقی
logical not
نقص منطقی
logic array
ارایه منطقی
logic board
تخته منطقی
logical file
فایل منطقی
rational expectations
انتظارات منطقی
logical file
پرونده منطقی
ligical multiply
ضرب منطقی
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
logic designer
طراح مدارهای منطقی
premise
فرض منطقی کردن
not
نفی منطقی نقیض
noetic
ذهنی قیاس منطقی
nand
نفی ضرب منطقی
logic analyzer
تحلیل کننده منطقی
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
logical unit number
شماره منطقی دستگاه
inconsequence
فقدان ارتباط منطقی
rational numbers
اعداد منطقی
[ریاضی]
rational producer
تولید کننده منطقی
propositions
مقصود قیاس منطقی
matter of course
بدیهی نتیجه منطقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com