English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
Monetary systems. سیستم های پولی ( مالی )
Other Matches
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
accountability ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary system سیستم پولی
monetrarist keynesian debate اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
european monetary system سیستم پولی اروپایی
strategic concentration by rail سیستم پولی فلزی
financial planning system سیستم برنامه ریزی مالی
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fiscal drag اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
financial statement صورت مالی گزارش مالی
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
quando acciderint وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
cere موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
impecuniosity بی پولی
impecuniousity بی پولی
pecuniary پولی
mercenaly پولی
monetary پولی
venal پولی
moneyed پولی
pocket پولی
pockets پولی
moneyary پولی
monetary convention اتحاد پولی
money order حواله پولی
monetary control نظارت پولی
monetary control کنترل پولی
monetary deflation انقباض پولی
monetary base پایه پولی
monetary base مبنای پولی
money orders حواله پولی
monetary authorities مقامات پولی
monetary assets دارائیهای پولی
monetary deflation محدودیت پولی
reconvert پولی را مجدداتسعیرکردن
polywag پولی واگ
polymyxin پولی میکسین
loose pulley پولی هرزگرد
polyethylene پولی اتیلن
pecuniary liability ضمانت پولی
pay patient مریض پولی
money capital سرمایه پولی
monetary economy اقتصاد پولی
monetary expansion توسعه پولی
dealing for money معاملات پولی
money income درامد پولی
monetary sector بخش پولی
money matters امور پولی
tight money کنترل پولی
monetary targets اهداف پولی
money illusion خطای پولی
monetary unit واحد پولی
monetary value ارزش پولی
money wage مزد پولی
monetary school مکتب پولی
monetary incentive مشوق پولی
monetary inflation تورم پولی
real غیر پولی
unit of currency واحد پولی
monetary instruments ابزارهای پولی
monetary policy سیاست پولی
monetary reserves ذخائر پولی
monetary restriction محدودیت پولی
money illusion توهم پولی
backing پشتوانه پولی
grooved pulley پولی شیاردار
financial property داراییهای پولی
financial property اموال پولی
financial inventory ذخایر پولی
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
expansionary monetary policy سیاست پولی انبساطی
poly vinil chloride کلرور پولی وینیل
nonmonetary assets دارائیهای غیر پولی
gold standard نظام پولی طلا
nonmonetarists اقتصاددانان غیر پولی
national money income درامد ملی پولی
gold currency system نظام پولی طلا
he is pressed for money از بی پولی در مضیقه است
bimetallic standard پایه پولی دو فلزی
money rate of interest نرخ بهره پولی
nonmonetary sector بخش غیر پولی
free capital سرمایه گذار پولی
prices ارزش پولی کالا
tools of monetary policy ابزار سیاست پولی
price ارزش پولی کالا
deflation انقباض پولی رکود
nonmonetary income درامد غیر پولی
money well spent <idiom> پولی که هدر نرفته
feel the pinch <idiom> دچار بی پولی شدن
contractionary monetary policy سیاست پولی انقباضی
pecuniary externalities پی امدهای خارجی پولی
tight money سیاست پولی انقباضی
bimetallism نظام پولی دو فلزی
restrictive monetary policy سیاست پولی انقباضی
pure monetary policy سیاست پولی خالص
down and out <idiom> هیچ پولی نداشتند
i owe some money to you یک پولی به شما بدهکارم
financing تامین هزینه پولی
hyperdeflation انقباض پولی شدید
finances تامین هزینه پولی
finance تامین هزینه پولی
not for the world <idiom> دراعضای هیچ پولی
it was a خوب پولی بود
european monetary fund صندوق پولی اروپا
financed تامین هزینه پولی
rate of money wage نرخ مزد پولی
impecuniously از روی بی پولی یا افلاس
i am pushed for money ازبی پولی درفشار
dollar area منطقه پولی دلار
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
polyester الیاف یاپارچه پولی استر
ring up <idiom> اضافه کردن آمار پولی
easy money پولی که براحتی بدست اید
international monetary reserves ذخائر پولی بین المللی
poundage مقدار پولی برحسب لیره
Money entrusted to my care . پولی که با مانت نزد من سپرده شد
strapped for cash <idiom> هیچ پولی دربساط نداشتن
i have no money about me با خود هیچ پولی ندارم
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
monetrarist keynesian debate بحث طرفداران مکتب پولی وکینزی
e p u 591 منحل و "e-m-a" یاموافقتنامه پولی اروپاجایگزین ان شد
the proceeds of the sale پولی که از محل فروش بدست می اید
To put some money aside . پولی را کنا رگذاشتن ( ذخیره ساختن )
burn a hole in one's pocket <idiom> پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
apportionment تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
chantry پولی که وقف کشیشان میشودتابرای مردگان بخوانند
commodity money پولی که در تهاتر بجای کالابه کار رود
prize money پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
contributions پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
contribution پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
devaluation تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
cash on the barrelhead <idiom> پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
to give پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
royalties پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
corkage پولی که درمهمانخانه ازکسی میگیرندتابادهای راکه مال خودمهمان
convertibles پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
convertible پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
blockade currency پولی که تبدیل ان به پول دیگرقانونا " منع شده باشد
deat benefit وفیفه یا پولی که کارفرمابعیال و اولاد کارگر متوفی میدهد
disposable personal income پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
To play for love . عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
royalty پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
make it up to someone <idiom> انجام کاری برای کسی درعوض وعده پولی
accounting classification کد مالی
financing مالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com