Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
inertial guidance
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
Other Matches
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
guidance
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
beamrider
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
homing guidance
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
maces
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
terminal guidance
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
armstrong
سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
guidance
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
stellar guidance
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
coupled mode
روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
guded missile
موشک هدایت شوند
guided missile
موشک هدایت شونده
guided missiles
موشک هدایت شونده
cruise missile
موشک هدایت شونده کروز
laser guidance
هدایت لیزری بمب یا موشک
pgm
نوعی موشک هدایت شونده
cruise missiles
موشک هدایت شونده کروز
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
entac
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
nike ajax
نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
fighter direction
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
sparrow
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrows
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
bull pup
نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
falcons
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
proportional navigating
هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
guided missile cruiser
زره شکن حامل موشک هدایت شونده
pursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
pseudopursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
nike hercules
موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
director
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
directors
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
automatic pilots
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
terriers
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
active homing guidance
هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
homing phase
مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
mauler
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
master slave manipulator
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
laser guidance
سیستم هدایت لیزری
conductance
ضریب هدایت قدرت هدایت
omnidirection range
سیستم هدایت چند جهتی هواپیما
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
rocketeer
هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
mainframe computer
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
steering
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
ACD
سیستم تلفن خاص که میتواند تماسهای متعددی را مدیریت کند و آنها را طبق دستورات برنامه ریزی شده در پایگاه داده ها هدایت کند
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
languages
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
conduction
هدایت
navigators
هدایت گر
lead
هدایت
leads
هدایت
leading
هدایت
total conductivity
هدایت کل
transduction
هدایت
guidance
هدایت
navigator
هدایت گر
steerage
هدایت
direction
هدایت
conductance
هدایت
rede
هدایت کردن
directs
هدایت کردن
conveyed
هدایت کردن
conduction
هدایت تنظیم
conduction
هدایت گرم
image line
هدایت تصویر
directed
هدایت کردن
con
هدایت کردن
hydraulic conductivity
هدایت ابی
conveys
هدایت کردن
direct
هدایت کردن
ionic conduction
هدایت یونی
joystick
سکان هدایت
conducts
هدایت کردن
conducting
هدایت کردن
conducted
هدایت کردن
operating stand
اطاق هدایت
conduct
هدایت کردن
directing
هدایت کردن
leading marks
نشانههای هدایت
leading line
خط هدایت هواپیما
admittance
هدایت فاهری
conveying
هدایت کردن
joysticks
سکان هدایت
steering
هدایت کردن
heat conductivity
هدایت حرارتی
avigation
فن هدایت هواپیما
conductivity
ضریب هدایت
afferent transmission
هدایت اورانی
convect
هدایت کردن
afferent conduction
هدایت اورانی
dirigible
قابل هدایت
convey
هدایت کردن
conductivity
قابلیت هدایت
conductive
قابل هدایت
conduction velocity
سرعت هدایت
bus bar line
سیم هدایت
canalization
هدایت در مسیر
direction
هدایت رهبری
commutate
هدایت وتغییر
conduct of fire
هدایت تیراندازی
conductance
میزان هدایت
conductibility
قابلیت هدایت
conductible
قابل هدایت
electric conduction
هدایت الکتریسیته
electrical conductivity
هدایت الکتریکی
electron conduction
هدایت الکترون
navigating
هدایت کردن
navigates
هدایت کردن
navigated
هدایت کردن
navigate
هدایت کردن
cons
هدایت کردن
guide way
مسیر هدایت
conning
هدایت کردن
conned
هدایت کردن
superconductivity
فوق هدایت
enlightened
هدایت شده
guides
هدایت کردن
guided
هدایت کردن
guide
هدایت کردن
fire direction
هدایت اتش
conning tower
برج هدایت
heat conduction
هدایت حرارتی
template
ریل هدایت
director
هدایت کننده
stream line
خط هدایت جریان
undirected
هدایت نشده
templates
ریل هدایت
directors
هدایت کننده
vee guideways
مسیر هدایت "وی "
steerable
هدایت کردنی
management
هدایت یا سازماندهی
managements
هدایت یا سازماندهی
vectored
تراست هدایت شونده
photoconductivity
قابلیت هدایت نور
transverse conductance
مقدار هدایت عرضی
fire direction net
شبکه هدایت اتش
vectored thrust
تراست هدایت شونده
conducts
هدایت کردن بردن
fire direction center
مرکز هدایت اتش
fire control
کنترل یا هدایت اتش
fire direction
هدایت کردن اتش
direction
مسیر هدایت کردن
guideway
شیار هدایت کننده
aircraft modification and control
کنترل و هدایت هواپیما
heat conductivity
قابلیت هدایت حرارت
lead
سیر هدایت الکتریکی
barrels
وفیفه هدایت در یک ترمینال
barrel
وفیفه هدایت در یک ترمینال
magnetic permeance
مقدار هدایت مغناطیسی
susceptance
مقدار هدایت کور
conduction
رسانش الکتریکی هدایت
leads
سیر هدایت الکتریکی
input of current
تغذیه و هدایت جریان
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
ideal conductivity
قابلیت هدایت ایده ال
hot blast main
هدایت هوای دم داغ
absolute joystick
سکان هدایت مطلق
high conductivity
قابلیت هدایت زیاد
tactical control
کنترل و هدایت تاکتیکی
conduct
هدایت کردن بردن
trafficked
تجارت هدایت شده
conduct grade
درجه هدایت یک ماده
conductance
مقدار هدایت واقعی
channelising island
سکوی هدایت کننده
conductibility
ضریب هدایت مخصوص
trafficking
تجارت هدایت شده
conducted
هدایت کردن بردن
conducting staff
ستاد هدایت کننده
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
traffics
تجارت هدایت شده
current carring
انتقال یا هدایت جریان
director
هدایت کننده اتش
conductivity
ضریب هدایت یا انتشار
conducting
هدایت کردن بردن
steered wheel
چرخ هدایت شده
bell's bund
دیوار هدایت کننده اب
ballistic director
هدایت کننده بالیستیکی
directional
وابسته به راهنمایی و هدایت
dredging ladder
هدایت کننده سطل
direction center
مرکز هدایت عملیات
directing staff
ستاد هدایت کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com