Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English
Persian
pump barrel
سیلندر تلمبه
Other Matches
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
actuating cylinder
سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
compensating port
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
flat twin engine
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
cylinder
سیلندر
cylinders
سیلندر
six cylinder engine
موتور شش سیلندر
cylinder capacity
حجم سیلندر
cylinder capacity
فضای سیلندر
single acting cylinder
سیلندر یک طرفه
single cylinder engine
موتور یک سیلندر
cylinder block
بلوک سیلندر
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
pump cylinder
سیلندر پمپ
liner
بوش سیلندر
liners
بوش سیلندر
cylinder fins
تیغههای سیلندر
bottled gas
گاز سیلندر
gas cylinder
سیلندر گاز
two cylinder engine
موتور دو سیلندر
gas bubbler
سیلندر گاز
double acting cylinder
سیلندر دوطرفه
swept volume
حجم سیلندر
gas from cylinder
گاز سیلندر
cylinder pad
پایه سیلندر
cylinder liner
بوش سیلندر
cylinder flange
فلانج یا لبه سیلندر
bores
قطر داخلی سیلندر
bore
قطر داخلی سیلندر
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
cylinder jacket
استری داخل سیلندر
eight cylinder engine
موتور هشت سیلندر
opposed piston engine
موتور سیلندر روبرو
drummed
درام سیلندر استوانه
drum
درام سیلندر استوانه
gas cylinder valve
شیر سیلندر گاز
cylinder gas
گاز داخل سیلندر
balanced actuator
سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
actuator
سیلندر پیستون عمل کننده
compressed gas cylinder
سیلندر محتوی گاز متراکم
velocity stacks
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
guns
تلمبه
antlia
تلمبه
antliae
تلمبه
water pump
تلمبه اب
pumped
تلمبه
pumpman
تلمبه زن
pumps
تلمبه
pump
تلمبه
pumper
تلمبه زن
gun
تلمبه
brake mean effective pressure
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
suction pump
تلمبه مکشی
gas pump
تلمبه بنزین
suction pump
تلمبه مکنده
pump cistern
مخزن تلمبه
pulsimeter
تلمبه بخار
spray gun
تلمبه سمپاش
to pump up
تلمبه زدن
pulsometer
تلمبه بخار
lift pump
تلمبه کششی
pumping station
تلمبه خانه
pumping ststion
جایگاه تلمبه
pumping ststion
تلمبه خانه
helical pump
تلمبه حلزونی
heat pump
تلمبه گرمایی
petrol pump
تلمبه بنزین
pump house
تلمبه خانه
spary gun
تلمبه تزریق
metal spray gun
تلمبه فلزپاش
pump dale
لوله تلمبه
garden engine
تلمبه اب پاش
fule pump
تلمبه سوخت
pump
تلمبه زنی
pump
صدای تلمبه
air pump
تلمبه هوا
acid pump
تلمبه اسید
guns
تلمبه دستی
gun
تلمبه دستی
pumped
تلمبه زنی
grease guns
تلمبه ی گریسکاری
grease gun
تلمبه ی گریسکاری
pumped
صدای تلمبه
pumps
صدای تلمبه
pumps
تلمبه زنی
bicycle pump
تلمبه دوچرخه
diffusion pump
تلمبه پخشی
pumping
تلمبه زنی
force pump
تلمبه فشاری
displacement pump
تلمبه حجمی
clearance volume
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
sprayed
دواپاشی تلمبه سم پاش
rammed
تلمبه کلوخ کوب
pumped
با تلمبه خالی کردن
radial flow pump
تلمبه با جریان شعاعی
ram
تلمبه کلوخ کوب
pump
با تلمبه خالی کردن
suction
مکش سوپاپ تلمبه
spray
دواپاشی تلمبه سم پاش
spraying
دواپاشی تلمبه سم پاش
sprays
دواپاشی تلمبه سم پاش
rams
تلمبه کلوخ کوب
sump pump
تلمبه لجن کشی
to pump dry
با تلمبه خشک انداختن
pumps
با تلمبه خالی کردن
double suction pump
تلمبه با مکش دو طرفه
hand lever operated grease gun
تلمبه دستی گریس
circular casing pump
تلمبه پا بده دایرهای
centrifugal pump
تلمبه مرکز گریز
metal spray gun
تلمبه تزریق فلز
caulking gun
تلمبه بتونه زنی
fire engines
تلمبه اتش خاموش کن
blade
پره تلمبه تیغ
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
fire engine
تلمبه اتش خاموش کن
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
lift
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
lift
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
lift
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
delivery
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
delivery
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
delivery
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
pumped
باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
bore hole pump
تلمبه توربینی چاه عمیق
pump
باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
to pump up a tire
تایری را با تلمبه باد کردن
pumps
باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
capacity
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
broad arrow engine
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
hydraulic ram
تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
stirrup pump
تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
to fang a pump
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
limbers
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
water injection
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
gas bottle
سیلندر گاز کپسول گاز
mity mite
سم پاش تلمبه سم پاش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com