English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English Persian
double acting cylinder سیلندر دوطرفه
Other Matches
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
actuating cylinder سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
two sided دوطرفه
bilateral دوطرفه
double acting دوطرفه
double ended دوطرفه
two way دوطرفه
double row دوطرفه
mutual دوطرفه
double flow route جاده دوطرفه
bidirectional bus گذرگاه دوطرفه
double coincidence of wants تطابق دوطرفه
double acting hammer چکش دوطرفه
funicular railway راه اهن دوطرفه
dialog box جعبه تبادل دوطرفه
turnbuckle پیچ تنظیم دوطرفه
turn buckle پیچ تنظیم دوطرفه
knife board نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
neutral burning سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
bongos یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
bongo یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
cylinders سیلندر
cylinder سیلندر
single cylinder engine موتور یک سیلندر
gas bubbler سیلندر گاز
gas cylinder سیلندر گاز
gas from cylinder گاز سیلندر
two cylinder engine موتور دو سیلندر
oxygen cylinder سیلندر اکسیژن
pump barrel سیلندر تلمبه
pump cylinder سیلندر پمپ
six cylinder engine موتور شش سیلندر
single acting cylinder سیلندر یک طرفه
liners بوش سیلندر
cylinder capacity فضای سیلندر
bottled gas گاز سیلندر
liner بوش سیلندر
cylinder capacity حجم سیلندر
swept volume حجم سیلندر
cylinder block بلوک سیلندر
cylinder liner بوش سیلندر
cylinder pad پایه سیلندر
cylinder fins تیغههای سیلندر
cylinder jacket استری داخل سیلندر
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
bores قطر داخلی سیلندر
bore قطر داخلی سیلندر
opposed piston engine موتور سیلندر روبرو
drummed درام سیلندر استوانه
eight cylinder engine موتور هشت سیلندر
cylinder gas گاز داخل سیلندر
gas cylinder valve شیر سیلندر گاز
cylinder flange فلانج یا لبه سیلندر
drum درام سیلندر استوانه
compressed gas cylinder سیلندر محتوی گاز متراکم
actuator سیلندر پیستون عمل کننده
balanced actuator سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
velocity stacks لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
broad arrow engine موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
gas bottle سیلندر گاز کپسول گاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com