Total search result: 126 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
printed wiring |
سیمکشی چاپی |
|
|
Other Matches |
|
open wiring |
سیمکشی باز |
overhead line |
سیمکشی هوایی |
wiring symbols |
نشانههای سیمکشی |
inside wiring |
سیمکشی داخل |
interior wiring |
سیمکشی داخل |
rewiring |
دوباره سیمکشی کردن |
rewires |
دوباره سیمکشی کردن |
rewired |
دوباره سیمکشی کردن |
knob and tube wiring |
سیمکشی با مقره و لوله |
hot wire wiring |
سیمکشی با سیم گرم |
rewire |
دوباره سیمکشی کردن |
pad |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
pads |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
typographic |
چاپی |
letterpress |
چاپی |
printouts |
نتیجه چاپی |
etched circuit |
مدار چاپی |
printout |
نتیجه چاپی |
fully formed characters |
کاراکترهای چاپی |
hard copy |
نسخه چاپی |
pamphlets |
رساله چاپی |
printed matter |
مواد چاپی |
letter |
حرف چاپی |
editorially |
بطور چاپی |
printed circuit |
مدار چاپی |
infusion of tea |
دم کردن چاپی |
pamphlet |
رساله چاپی |
printed matter |
اوراق چاپی |
letters |
حرف چاپی |
letter press |
مواد چاپی |
billhead |
بروات چاپی |
print |
عکس چاپی |
print |
مواد چاپی |
printed |
عکس چاپی |
prints |
مواد چاپی |
prints |
عکس چاپی |
printed |
مواد چاپی |
misprints |
اشتباه چاپی |
misprints |
غلط چاپی |
misprint |
اشتباه چاپی |
misprint |
غلط چاپی |
ampersand |
علامت چاپی & به معنای "و" |
letterpress |
وابسته بحروف چاپی |
library edition |
چاپی که درخودکتابخانه باشد |
soft copy |
نسخه غیر چاپی |
small print |
حروف چاپی ریز |
typal |
شبیه حروف چاپی |
printed circuit board |
تخته مدار چاپی |
to pull a proof |
نمونه چاپی دراوردن |
hard-copy output |
نسخه [خروجی] چاپی |
misprints |
غلط چاپی کردن |
misprint |
غلط چاپی کردن |
mother board |
برد مدار چاپی اصلی |
script font |
فونت چاپی شبیه به دستخط |
hard copy |
نسخه ملموس خروجی چاپی |
printouts |
نسخه چاپی نتیجه نهایی |
printout |
نسخه چاپی نتیجه نهایی |
colour hard copy device |
اسباب نسخه چاپی رنگی |
letterheads |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
lebrary edition |
چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد |
letter head |
کاغذیکه نشان چاپی دارد |
letterhead |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
face value <idiom> |
عکس چاپی روی پول ،تمبر،... |
motherboard |
تخته مدار چاپی اصلی در سیستم |
print hand |
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد |
billhead |
کاغذی که شبیه برات چاپی است |
hair stroke |
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی |
print letters |
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد |
rolling press |
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی |
Proof – reading. |
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره ) |
pcb |
Board Circuit Printed تخته مدار چاپی |
past performances |
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ |
margins |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
margin |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
linocut |
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد |
proofroom |
اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه |
line drawing |
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود |
line drawings |
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود |
galley |
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی |
sic |
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده |
secret ballot |
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها |
on screen |
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی |
sick |
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن |
special handling |
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر |
sickest |
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن |
on-screen |
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی |
galley proof |
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده |
ascender |
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد. |
controller |
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند |
slip sheet |
صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده |
controllers |
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند |
print shop |
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد |
populated board |
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد |
formats |
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود |
micros |
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند |
micro |
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند |
universal |
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه |
expansion board |
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر |
format |
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود |
bar code |
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است |
bar codes |
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است |
prospectus |
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود |
prospectuses |
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود |
bar graphics |
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است |
microcomputer |
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد |
overstriking |
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان |
rat's nest |
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند |
back plane |
یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند |
expansion unit |
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند |
ion deposition |
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند |
coding |
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد |
duodecimo |
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد |
twelvemo |
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد |
spooler |
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
prints |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
printed |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
peripheral slots |
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند |
turnaround document |
متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است |
linecut |
صفحه چاپی که فقط روی ان خط کشی شده باشدوبرای خط کشی کاغذ وغیره بکارمیرود و block lineوengraving line نیز نامیده میشود |
typeover |
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب |
types |
حروف چاپی حروف چاپ |
typed |
حروف چاپی حروف چاپ |
type |
حروف چاپی حروف چاپ |
optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |