Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (13 milliseconds)
English
Persian
ignition cable
سیم سیستم جرقه زنی
Search result with all words
dynamo battery ignition unit
سیستم جرقه زنی دینام -باطری
ignition battery
باطری سیستم جرقه زنی
ignition circuit
مدار سیستم جرقه زنی
ignition over voltage
فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
ignition switch
کلید سیستم جرقه زنی
Other Matches
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
sparked
جرقه
twinkler
جرقه زن
nonsparking
ضد جرقه
sparking
جرقه
coughing
جرقه
sparklers
جرقه زن
scintilla
جرقه
sparks
جرقه
ignescent
جرقه زن
spark
جرقه
sparker
جرقه زن
coughed
جرقه
ignition spark
جرقه
coughs
جرقه
sparkler
جرقه زن
cough
جرقه
sparkle
تلالو جرقه
sparked
جرقه زدن
sparkling
جرقه دار
sparks
جرقه زدن
spark
جرقه زدن
jump spark
جرقه جهنده
puncture
خلش جرقه
contact sparking
جرقه کنتاکت
igniting spark
جرقه احتراق
flashing over
جهش جرقه
spark gap
دهانه جرقه
punctured
خلش جرقه
sparkled
تلالو جرقه
sparking
تولید جرقه
misfires
جرقه ناگیری
misfired
جرقه ناگیری
misfire
جرقه ناگیری
ignition
جرقه زنی
arcs
هلال جرقه
arc
هلال جرقه
frying of arc
صدای جرقه
helium flash
جرقه هلیومی
wipe spark
جرقه لغزشی
flaming of arc
اشتعال جرقه
scintillating
جرقه زننده
non arcing metal
فلز بی جرقه
non arcing lightning arrester
برقگیر بی جرقه
strikingly
جرقه گیری
striking
جرقه گیری
spunkie
جرقه اتش
inductive spark
جرقه القائی
spark intensifier
جرقه افزا
ignition spark
جرقه احتراق
spark voltage
ولتاژ جرقه
arc back
پس زدن جرقه
back fire
پس زدن جرقه
solar flare
جرقه خورشیدی
induction spark
جرقه القائی
sparkles
تلالو جرقه
spark arrester
جرقه خاموش کن
blow out magnet
مغناطیس جرقه
spark condenser
خازن ضد جرقه
spark control
نافم جرقه
scintillator
جرقه زننده
punctures
خلش جرقه
puncturing
خلش جرقه
sparklet
جرقه کوچک
ignition gap
فاصله جرقه
scintillant
جرقه زننده
scintillate
جرقه زدن
sparkish
جرقه وار
ignition spark gap
فاصله جرقه
spark setting
تنظیم جرقه
arcing
جرقه زدن
scintillation
جرقه برق
snappier
باروح جرقه دار
sparkless commutation
جابجاگری بدون جرقه
sphere gap
دهانه جرقه کروی
quenching condenser
خازن جرقه گیر
capacity component of spark
بخش فرفیتی جرقه
carbon arc welding
جوشکاری با جرقه کربن
variable spark
جرقه تنظیم پذیر
re striking voltage
ولتاژ بازگیری جرقه
snappiest
باروح جرقه دار
breakdown voltage
ولتاژ جرقه زنی
snappy
باروح جرقه دار
spark quenching condenser
خازن جرقه گیر
sparklers
اتشبازی جرقه دار
sparkler
اتشبازی جرقه دار
arcing of brusher
جرقه زدن زغالها
toughen by sparks
سخت گردانی با جرقه
auxiliary spark gap
دهانه جرقه یدکی
sparking of brushes
جرقه زدن زغالها
rotary spark gap
دهانه جرقه گردان
ignition distributer
دلکو مقسم جرقه
sparked
بارقه جرقه زدن
interrupter timing
میزان کردن جرقه
spark advance & retard
میزان کردن جرقه
spark timing
میزان کردن جرقه
spark
بارقه جرقه زدن
ignescent
جرقه دار اتشی
ignition timing
میزان کردن جرقه
magnetic coil
بوبین میراکننده جرقه
jump spark distributor
دلکو با جرقه جهنده
inductance component of spark
پخش القایی جرقه
disruptive voltage
ولتاژ جرقه زنی
sparks
بارقه جرقه زدن
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
carbon arc lead burning
جوش سرب با جرقه کربن
triggered spark gap
دهانه جرقه ماشه دار
anode breakdown voltage
ولتاژ جرقه زنی اند
quenched spark gap
دهانه جرقه سرد شده
magneto
دستگاه ایجاد جرقه اتومبیل
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
nonsparking
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
incendivity
خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
to strike a spark out of
جرقه یابرق دراوردن از واداربه گفتن سخنان یکرکردن
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
crossover
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversions
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversion
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
parallels
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
delayed opening
سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
oasis
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
buddy system
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
coming in speed
حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
description
بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
descriptions
بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
BAT file extension
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
inertial navigation
سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
computerization
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
piggybacks
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com