Total search result: 301 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
primary wire |
سیم ورودی |
|
|
Search result with all words |
|
focus |
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد |
focused |
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد |
focuses |
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد |
focussed |
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد |
focusses |
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد |
focussing |
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد |
gain |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gained |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gains |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
half |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
reader |
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد |
readers |
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد |
din |
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها |
rules |
روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص |
join |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
joined |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
joins |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
meet |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
meets |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
state |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
state- |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
stated |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
states |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
stating |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
compound |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounded |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounds |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
socket |
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند] |
socket |
[وسیله با سوراخ هایی که ورودی در آن نصب میشود] |
sockets |
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
sockets |
وسیله با سوراخهایی که ورودی در آن نصب میشود |
row |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
rowed |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
rows |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
list |
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد |
list |
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی |
handler |
برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی |
handlers |
برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
job |
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها |
jobs |
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها |
menu |
مجموعه انتخابهایی که زیر ورودی مربوطه در میله منو نمایش داده می شوند |
menus |
مجموعه انتخابهایی که زیر ورودی مربوطه در میله منو نمایش داده می شوند |
relative |
وسیله ورودی |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
link |
لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد |
prompt |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompt |
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان |
prompted |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompted |
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان |
prompts |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompts |
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
logic |
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد |
intersection |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
intersections |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
layout |
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ |
layouts |
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ |
graphics |
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار |
graphics |
ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی |
wiring |
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها |
interlock |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocked |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocking |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocks |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
fan |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
fanned |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
fanning |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
fans |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
poke |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
poked |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
pokes |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
poking |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
analogue |
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال |
analogue |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
analogue |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogue |
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
analogues |
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال |
analogues |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
analogues |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogues |
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
central |
واحد ورودی و خروجی |
map |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
map |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
map |
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند |
maps |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
maps |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
maps |
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند |
scanner |
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند |
scanners |
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
intake |
ورودی |
intakes |
ورودی |
regulate |
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند |
Other Matches |
|
JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
hash |
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها |
hash |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
input preamplifier |
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی |
d/a converter |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
dac |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
inputted |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
input |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
approach channel |
کانال ورودی- نهر ورودی |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
chain |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
chains |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
anti- |
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
dense index |
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده |
input |
توان ورودی ورودی |
inputted |
توان ورودی ورودی |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
NAND function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
dispersion |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
symmetric difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
except |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
equality |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
access |
ورودی |
gateway |
ورودی |
primary |
ورودی |
entrance door |
ورودی |
input queue |
صف ورودی |
front door [of house] |
در ورودی |
entry door |
در ورودی |
entrance |
در ورودی |
entry door |
ورودی |
entrance door |
در ورودی |
front door [of house] |
ورودی |
inlets |
ورودی |
inputted |
ورودی |
entrancing |
ورودی |
inlet |
ورودی |
propylaeum |
سر در ورودی |
input |
ورودی |
entranced |
ورودی |
entrance |
ورودی |
inflow |
ورودی |
entrances |
ورودی |
input |
وسیله ورودی |
pin |
ورودی با سه سوزن |
intake port |
دریچه ورودی |
input resistance |
مقاومت ورودی |
intake chamber |
محفظه ورودی |
port |
بندر ورودی |
input signal |
سیگنال ورودی |
intake manifold |
مانیفولد ورودی |
intake pressure |
فشار ورودی |
input |
توان ورودی |
intake port |
سوپاپ ورودی |
input spectrum |
طیف ورودی |
pinned |
ورودی با سه سوزن |
noninverting input |
ورودی غیروارونگر |
input stage |
طبقه ورودی |
intake valve |
سوپاپ ورودی |
intake air |
هوای ورودی |
input work queue |
صف کار ورودی |
input unit |
واحد ورودی |
manual input |
ورودی دستی |
input translator |
مترجم ورودی |
inputted |
وسیله ورودی |
inputted |
توان ورودی |
input terminal |
ترمینال ورودی |
input |
دادن ورودی |
input stream |
مسیل ورودی |
hallway |
تالار ورودی |
hallways |
تالار ورودی |
pinning |
ورودی با سه سوزن |
doorway |
درگاه ورودی |
doorways |
درگاه ورودی |
input socket |
ساکت ورودی |
inputted |
دادن ورودی |
input area |
ناحیه ورودی |
input control |
کنترل ورودی |
input control unit |
واحدکنترل ورودی |
input coupling |
پیوست ورودی |
foam inlet tube |
لوله ورودی کف |
input current |
جریان ورودی |
filament input |
ورودی فیلامان |
fan in |
گنجایش ورودی |
fan in |
پهنای ورودی |
input attenuation |
میرائی ورودی |
entry line |
سطر ورودی |
input data |
معطیات ورودی |
entering side |
جهت ورودی |
input data |
داده ورودی |
input circuit |
مدار ورودی |
input card |
کارت ورودی |
inlet valve |
سوپاپ ورودی |
inlet splitter |
شکافنده ورودی |
inlet port |
دریچه ورودی |
inlet port |
سوپاپ ورودی |
inlet manifold |
مانیفولد ورودی |
intake duct |
مجرای ورودی |
inlet duct |
مجرای ورودی |
influent |
سیال ورودی |
input block |
بلاک ورودی |
input bound |
کران ورودی |
impost |
گمرک ورودی |
input capacitance |
فرفیت ورودی |
input capacitor |
خازن ورودی |
i/o |
ورودی-خروجی |
input device |
دستگاه ورودی |
input diode |
دیود ورودی |
approach ramp |
شیب ورودی |
approach ramp |
سربالائی ورودی |
input block |
واحد ورودی |
admission port |
سوپاپ ورودی |
actual water income |
اب ورودی موثر |
lanes |
راه ورودی |
lane |
راه ورودی |
input parameter |
پارامتر ورودی |
input noise |
پارازیت ورودی |
input power |
توان ورودی |
input power |
قدرت ورودی |
input programme |
برنامه ورودی |
input pulse |
ایمپولز ورودی |
input pulse |
پالس ورودی |
input reactor |
پیچک ورودی |
approach transition |
تبدیل ورودی |
approach wall |
دیواره ورودی |
input drift |
رانش ورودی |
input electrode |
الکترود ورودی |
input field |
میدان ورودی |
data input |
اطلاعات ورودی |
input frequency |
فرکانس ورودی |
input impedance |
امپدانس ورودی |
input information |
اطلاعات ورودی |
input job queue |
صف برنامه ورودی |
input level |
سطح ورودی |
control of access |
ایین ورودی ها |
input media |
رسانه ورودی |
input mode |
حالت ورودی |
input mode |
وضعیت ورودی |
input output |
ورودی خروجی |
bill of entry |
افهارنامه ورودی |
input register |
ثبات ورودی |
gable-entry |
راهروی ورودی |
supply voltage |
ولتاژ ورودی |
signal voltage |
ولتاژ ورودی |
entry doors |
در های ورودی |
primary current |
جریان ورودی |
entry |
عمل ورودی |
columniation |
رواق ورودی |
doorway |
درگاه ورودی |
primary circuit |
مدار ورودی |
enter key |
کلید ورودی |
surface inflow |
اب سطحی ورودی |
entrance doors |
در های ورودی |
driveways |
راه ورودی |
two input adder |
افزایشگر با دو ورودی |
two input subtractor |
کاهشگر با دو ورودی |
voice input |
ورودی صوتی |
three input adder |
افزایشگر با سه ورودی |
peripheral |
وسیله ورودی |
Gate |
ورودی به باند |
porch |
رواق ورودی هشتی |
esonarthex |
[هشتی ورودی کلیسا] |
input output relation |
رابطه ورودی- خروجی |
input |
داده ها اطلاعات ورودی |
Di xue |
[درگاه ورودی مدور] |
portiere |
پرده درب ورودی |
input output device |
دستگاه ورودی و خروجی |
input output instructions |
دستورات ورودی و خروجی |
input output interface |
میانگیر ورودی- خروجی |
input output operation |
عملکرد ورودی- خروجی |
input output order |
ترتیب ورودی- خروجی |
input output procedure |
رویه ورودی- خروجی |
porches |
رواق ورودی هشتی |
buncher |
همنواگر جعبهای ورودی |
intake muffler |
صدا خفه کن ورودی |
input waveform |
شکل موج ورودی |
inputted |
داده ها اطلاعات ورودی |
input stream |
جریان سیر ورودی |
input selector switch |
سوئیچ سلکتور ورودی |