Total search result: 286 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cable core |
سیم کابل |
|
|
Search result with all words |
|
junction |
اتصال بین سیم ها و کابل ها |
junctions |
اتصال بین سیم ها و کابل ها |
channelling |
لوله محافظ حاوی کابل ها و سیم ها |
funicular |
متکی برکشش طناب یا کابل |
funiculars |
متکی برکشش طناب یا کابل |
socket |
[محل اتصال کابل] |
sockets |
فیش برق محل اتصال کابل |
sockets |
کفش کابل |
cable |
کابل |
cabled |
کابل |
conduit |
لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها |
conduits |
لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها |
lead |
کابل هادی |
leads |
کابل هادی |
wiring |
کابل کشی |
wiring |
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها |
fail |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
failed |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fails |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
cabling |
کابل |
structure |
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است |
structures |
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است |
structuring |
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است |
time |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
timed |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
times |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
band |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
bands |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
fibre |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
fibres |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
branch |
کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود |
branches |
کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود |
duct |
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد |
shield |
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند |
shield |
, بر خلاف کابل STP , جفت سیم ها وارد لایه دیگری نمیشوند |
shield |
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند |
shields |
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند |
shields |
, بر خلاف کابل STP , جفت سیم ها وارد لایه دیگری نمیشوند |
shields |
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند |
optical |
استفاده از کابل نوری |
cord |
کابل واکسیل |
cords |
کابل واکسیل |
ribbon |
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح |
ribbons |
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح |
head |
وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی |
core |
بخش هدایت مرکز یک کابل |
cores |
بخش هدایت مرکز یک کابل |
coax |
کابل هم محور |
coaxed |
کابل هم محور |
coaxes |
کابل هم محور |
coaxing |
کابل هم محور |
extension |
کابل خرطومی |
extensions |
کابل خرطومی |
trench |
شیار لوله قرارگیری کابل |
trenches |
شیار لوله قرارگیری کابل |
patch |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
patches |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
clip |
بست مخصوص کابل و سیم |
clip |
مفصل کابل |
clipped |
بست مخصوص کابل و سیم |
clipped |
مفصل کابل |
clippings |
بست مخصوص کابل و سیم |
clippings |
مفصل کابل |
clips |
بست مخصوص کابل و سیم |
clips |
مفصل کابل |
chain |
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند. |
chains |
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند. |
otter |
وسیله کنترل کابل مین جمع کن |
otter |
زاویه دهنده کابل مین جمع کن |
otters |
وسیله کنترل کابل مین جمع کن |
otters |
زاویه دهنده کابل مین جمع کن |
invert |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
inverting |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
inverts |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
plug |
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل |
plugging |
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل |
plugs |
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل |
segment |
اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge |
segments |
اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge |
culvert |
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی |
culverts |
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی |
adapter |
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد |
anchor cable |
کابل لنگر |
anchor line cable |
کابل لنگر |
anchor line cable |
کابل استقرار چتردر هواپیما |
anchor line extension kits |
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات |
anti induction cable |
کابل ضد القا |
armored cable |
کابل مسلح |
b.x. conductor |
کابل ب ایکس |
bandwidth |
اندازه دادهای که در طول یک کابل یا کانال یا رسانه دیگر قابل ارسال است |
base band |
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت |
baseband |
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت |
baseband transmission |
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه |
battery charging cable |
کابل باتری پر کن |
binding screw |
کلم کابل |
BNC connector |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
BNC T piece connector |
فلزی به شکل ح T که کارت آداپتور را به انتهای دو بخش RG وصل میکند کابل Loaxial باریک در نصب شبکههای اینترنت به کار می رود |
bowden control cable |
کابل کنترل |
breakout box |
وسیلهای وضیعت خط وط بین واسط ه ها یا کابل ها یا اتصالات را نشان میدهد |
bunched cable |
کابل چندلایی |
Other Matches |
|
drop cable |
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند. |
TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور |
T connector |
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند |
localtalk |
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند |
cable assembly |
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل |
cable head |
سر کابل |
Kabul |
کابل |
own ship's course bus |
کابل او اس سی |
cable clip |
پل کابل |
cable assembly |
کابل |
flat cable |
کابل پهن |
dead end eye |
قلاب کابل |
flat cable |
کابل تخت |
cable cleat |
بست کابل |
duplex wire |
کابل دو سیمه |
cable support |
بست کابل |
duplex cable |
کابل دو سیمه |
flexible cable |
کابل خم پذیر |
four core cable |
کابل چهاررشتهای |
hoisting cable |
کابل بالاکش |
grid lead |
کابل شبکه |
greenfield conductor |
کابل گرینفیلد |
cable clamp |
بست کابل |
gas impregnated cable |
کابل گازدار |
gas impregnated cable |
کابل گازی |
gas filled cable |
کابل گاز |
gas cable |
کابل گازی |
hook cable |
کابل قلاب |
control cable |
کابل کنترل |
connection cable |
کابل اتصال |
caoxial cable |
کابل کواکسیال |
cablet |
کابل کوچک |
cable way |
مسیر کابل |
cable shield |
لوله کابل |
cable guard |
نگهدارنده کابل |
cable grip |
چنگال کابل |
cable distribution head |
مقسم سر کابل |
coaxial cable |
کابل هم محور |
connecting cable |
کابل رابط |
concentric cable |
کابل هم مرکز |
communication cable |
کابل ارتباطی |
coaxial line |
کابل هم محور |
come along clamp |
بست کابل |
coaxial cable |
کابل هم مرکز |
cable connector |
دو شاخه کابل |
ignition cable |
کابل احتراق |
welding lead |
کابل جوش |
tag line |
کابل اتصالی |
suspension cable |
کابل اویزان |
supply cable |
کابل تغذیه |
subscriber's cable |
کابل اتصال |
subscriber's cable |
کابل مشترک |
stranded wire |
کابل تک لایی |
starter cable |
کابل استارتر |
single core cable |
کابل یک رشتهای |
single core cable |
کابل یک سیمه |
tape cable |
کابل نواری |
telegraph cable |
کابل تلگراف |
telegraph cable buoy |
بویه کابل |
underground cable |
کابل زیرزمینی |
twin cable |
کابل دو قلویی |
trunk line cable |
کابل ارتباط |
trunk cable |
کابل ارتباطی |
trunk cable |
کابل ترانک |
three core cable |
کابل سه رشتهای |
telephone cable |
کابل تلفن |
single core |
کابل یک رشتهای |
stranded conductor |
کابل تک لایی |
measuring cable |
کابل سنجش |
mains cable |
کابل شبکه |
main cable |
کابل اصلی |
low loss cable |
کابل با تلفات کم |
low capacitance cable |
کابل با فرفیت کم |
telecommunication cable |
کابل ارتباطی |
long distance cable |
کابل ارتباطی |
light weight cable |
کابل سبک |
junction cable |
کابل اتصال |
microphone cable |
کابل میکروفن |
multi conductor cable |
کابل افشان |
multicore cable |
کابل افشان |
single conductor cable |
کابل تک لایی |
sheave |
ریل و کابل |
sheating of cable |
پوشش کابل |
sheathed cable |
کابل زرهی |
ribbon cable |
کابل نواری |
quadoed cable |
کابل چهارسیمه |
power cable |
کابل قدرت |
outgoing cable |
کابل خروجی |
intermediate type submarine cable |
کابل ساحلی |
cable box |
اتاقک کابل |
cable block |
قسمت کابل |
cable accessory |
وسایل کابل |
cable accessory |
قطعات کابل |
cable block |
مجموعه کابل |
suspension cable |
کابل معلق |
high frequency cable |
کابل فرکانس بالا |
multi conductor cable |
کابل چند رشتهای |
four core cable |
کابل چهار سیمه |
low frequency cable |
کابل فرکانس پایین |
lighting cable |
کابل نور روشنایی |
lead covered cable |
کابل با غلاف سربی |
high voltage cable |
کابل فشار قوی |
insulated cable |
کابل عایق شده |
high tension cable |
کابل فشار قوی |
multicore cable |
کابل چند رشتهای |
multiple cable |
کابل چند رشتهای |
oil filled cable |
کابل روغنی الکتریکی |
sheathed cable |
کابل غلاف دار |
sheathed cable |
کابل زره دار |
service cable |
کابل مصرف کننده |
power supply cable |
کابل منبع قدرت |
power supply cable |
کابل منبع تغذیه |
power feed cable |
کابل برق رسانی |
power feed cable |
کابل تغذیه برق |
power cable |
کابل جریان قوی |
quadded cable |
کابل چهار سیمی |
phantomed cable |
کابل چهار سیمی |
null modem cable |
کابل مودم خنثی |
non metallic waterproof wiring |
کابل با پوشش لاستیکی |
non metallic sheathed cable |
کابل با پوشش غیرفلزی |
multiple conductor cable |
کابل چند رشتهای |
chandelle |
[کابل در شیار ستون ها] |
elevator control cable |
کابل برق اسانسور |
dial cable |
کابل صفحه مدرج |
d.c. cable |
کابل جریان دائم |
communication cable |
کابل جریان ضعیف |
fiber cored cable |
کابل با مغز فیبری |
cable way |
سیم یا کابل نقاله |
fibre optic cable |
کابل فیبر نوری |
cable jointing sleeve |
مفصل انشعاب کابل |
cable joint |
مفصل اتصال کابل |
dragline |
حفار با جام کابل دار |
multiple cable joint |
اتصال کابل چند رشتهای |
non metallic surface extension |
کابل خرطومی با پوشش غیرفلزی |
twisted pair cable |
کابل زوج بهم پیچیده |
cable duct |
لوله محافظ کابل برق |
trailing cable |
کابل برق روکش دار |
strop |
ریل اتصال کابل چترنجات |
tiers of cable |
سیم کابل حلقه شده |
high frequency carrier cable |
کابل کاریر فرکانس بالا |
insulated cable |
کابل عایق بندی شده |
net cord |
کابل یا سیم بالای تور والیبال |
hook cable |
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما |
crosstalk |
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال |
lan |
و توسط کابل بهم وصل می شوند |
category wiring |
که نوع کابل ها و سیمهای شبکه را مشخص میکند |
Type cable |
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM |
pickup message |
پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد |
punch down block |
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP |
oropesa |
کابل شناور مخصوص جمع اوری مین دریایی |
qube |
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است |
T junction |
اتصال با زاویه درست با سیگنال اصلی یا کابل حمل توان |
local area network |
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN |
landline |
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند |
Type cable |
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش |
topology |
توپولوژی شبکه که تمام وسایل به یک کابل و به hub مرکزی وصل هستند |
strop |
ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار |
connector |
در یک شبکه FDDI وسیلهای متصل کننده درانتهای فیبرنوری یا کابل مسی |
topology |
که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند |
cable rigging tension chart |
جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد |
topology |
توپولوژی بکه که تمام قط عات به یک کابل وصل هستند که در هر انتها Terminator دارد |
in band signalling |
ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است |
wide area network |
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند |
modem |
کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد |
terminator |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
D SUB connector |
ویدیو اتصالی که در صفحه تصویرهای PC برای ارسال سیگنالهای ویدویی دریک کابل به کار می رود |
thin Ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود |
rf |
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود |
cable drum |
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد |
token bus network |
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند |
fiber |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
daisy chain |
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر |
exchange cable |
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی |
fibre distributed data interface |
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است |
to jump-start an engine |
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن |
dark fibre |
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است |
dark fiber |
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است |
booster cable [jumper cable] |
کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ] |
FDDI |
استانداردن ن لاANSI برای شبکههای با سرعت بالا که از کابل با فیبر نوری در توپولوژی حلقه دو سویه استفاده میکند. داده در واحد مگابایت در ثانیه منتقل میشود |
ethernet |
شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود |
RJ connector |
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود |
NIC |
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
fibre distributed data interface II |
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد |