Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
I have a pain in my chest.
سینه درد دارم
Other Matches
bow wave
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
iam proud to know him
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
brooches
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooch
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
redbreast
پرنده سینه سرخ سینه سرخ
I have a carton of cigarettes
من یک ... دارم.
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
i maintain
عقیده دارم که ...
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I have a question.
من یک سئوال دارم.
I have a headache.
من سر درد دارم.
I agree.
قبول دارم.
I'm in doubt about it.
من بهش شک دارم.
I need my e
من دوست دارم
I am standing by you . I am right behind you .
هوایت را دارم
it is in my recollection
یاد دارم
i wish to stay here
میل دارم ...
i intend to stay here
خیال دارم که ...
close the door please
خواهش دارم
own a house
خانهای دارم
I want to have a word with you . I want you .
کارت دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم
my a is 0 years
من 04سال دارم
i stand to it that
جدا عقیده دارم که
i yearn for
ارزوی استراحت دارم
i humbly request that
خواهش عاجزانه دارم که ...
I am beginning to realize ( understand ) .
کم کم دارم متوجه می شوم
I am over 50 years old.
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I feel nauseated.
حالت تهوع دارم.
iam ill bested
موقعیت بدی دارم
i have a silk rug Štoo
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that
بیم یافن ان دارم که ...
i have a hunch that
سخت گمان دارم که
I have an appointment with the dentist.
با دندانساز قرار دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
خیلی عجله دارم
I have cigar
من یک سیگار برگ دارم.
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
i am rials in pocket
سه ریال در جیب دارم
i am busy at the moment
اکنون کار دارم
i am famishing
از گرسنگی دارم می میرم
i am on the wrong side of 0
من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go
قصد دارم بروم
I am deae beat . I am tired out .
از خستگی دارم غش می کنم
i am purposed to go
در نظر دارم بروم
i am reluctant to go
اکراه دارم از رفتن
I owe her a grudge
حق دارم که با اولج باشم
I believe in God.
من به خدا ایمان دارم.
I am staying at the hotel.
در هتل منزل دارم.
I am positive that ...
من اطمینان کامل دارم که ...
i have a suit to the shah
به شاه عرض دارم
I feel like throwing up.
<idiom>
دارم بالا میارم.
please dont forget it
خواهش دارم فراموش نکنید
much as I'd like to
<idiom>
با اینکه اینقدر دوست دارم
i am in a hurry for it
عجله دارم یا در شتاب هستم
It pleases me.
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
i have a suit to the shah
عریضه برای شاه دارم
I like it.
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I'm working on it.
دارم روش کار میکنم.
I live a very regular life .
زندگی خیلی منظمی دارم
I love her with my whole being .
با تمام وجود دوستش دارم
I'll need a plot of land .
یک قطعه زمین لازم دارم
I am going on twenty.
دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am thinding of going to Europe.
خیال دارم به اروپ؟ بروم
He owes me some money.
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I have all kinds of problems.
هزار جور گرفتار ؟ دارم
I have a steady monthly income.
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I have a date with my fiandee.
با نامزدم قرار ملاقات دارم
do tell me
خواهش دارم بمن بگویید
I am very busy today .
امروز خیلی کار دارم
I would like to know the truth.
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
i intend to stay here
قصد دارم اینجا بمانم
i own to having done it
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I have to study
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
i heed your help
به مساعدت شما احتیاج دارم
i have come on business
کاری دارم اینجا امدم
i have worse to tell you
بدتر از این دارم که بشمابگویم
i please to do it
خوش دارم که این کار را بکنم
i p to arrange an intrriew
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I'm starving
[to death]
.
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
i rely solely on god...
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I have a son your age.
پسری دارم بسن ( وسال) شما
I would like to learn the truth.
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I'm sure we can come to some arrangement.
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I intend to buy a car .
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I am looking for work ( ajob).
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I am working here non-stop.
یک بند دارم اینجا کار می کنم
i have as many books as you
کتاب شما دارید منهم دارم
pray consider my case
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i insist on his innocence
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist that he is innocent
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
I have a free hand in this matter.
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
Could I have a word with you ?
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
My clothes are a witness to my poverty.
لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
i intend my son for the bar
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Can I go earlier today, just as a special exception?
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
iam impatient to go
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
Is there enough time to change trains?
آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
i insist on your being present
جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
From your lips to God's ears!
<idiom>
امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
busts
سینه
busting
سینه
bowing
سینه
pulmonory
سل سینه
forecastle
سینه
bows
سینه
bosom
سینه
bosoms
سینه
thoraxes
سینه
bowed
سینه
bow
سینه
heart
سینه
thorax
سینه
petto
سینه
thoraces
سینه
busted
سینه
bust
سینه
ball flower
گل سینه
mandrel or dril
سینه
breast
سینه
hearts
سینه
breasts
سینه
chest to chest
سینه به سینه
white steaming light
سینه
end on
سینه به سینه
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.
عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
lumber's line
خط سینه ناو
nap of the earth
سینه مال
lubber's line
نشانگر سینه
lungwort
سینه دارو
To beat ones breast.
سینه زدن
line of attack
سینه شمشیرباز
stomacher
سینه بند
with folded arms
دست به سینه
thoracic cage
قفسه سینه
thoracic duct
مجرای سینه
trim forward
نشست سینه
bustiest
خوش سر و سینه
busty
خوش سر و سینه
chesty
سپر سینه
chesty
خوش سینه
stertor
صدای خس خس سینه
sternalgia
سینه درد
sputum
خلط سینه
on the bow
درجهت سینه
pectoral cross
صلیب سینه
pectoralgia
سینه درد
pectoriloquy
صدای سینه
pectorla fins
بالهای سینه
peripeneumony
سینه پهلو
pigeon breast
سینه کفتری
pneumonic
سینه پهلویی
poitrel
سینه بند
pulmonitis
سینه پهلو
quartering wind
باد سینه
ratite
سینه پهن
scatter pin
سنجاق سینه
shirt front
پیش سینه
target
سینه حریف
crawlingly
سینه مال
corslet
سینه بند
corslet
زره سینه
thorax
قفسه سینه
thoraxes
قفسه سینه
corselet
زره سینه
robin
سینه سرخ
robins
سینه سرخ
thoraces
قفسه سینه
underfoot
زیر سینه
bows
سینه کشتی
decolletage
سر و سینه راباز
bosom
پیش سینه
bosoms
پیش سینه
bodice
سینه بند
dead ahead
درست سینه
bodices
سینه بند
Union Jack
پرچم سینه
Union Jacks
پرچم سینه
napkin
سینه بند
compass plane
رنده سینه
pneumonia
سینه پهلو
brisket
سینه انسان
brisket
گوشت سینه
chests
قفسه سینه
breast plate
زره سینه
breast bone
استخوان سینه
bowman
ملوان سینه
bower anchor
لنگر سینه
bow wave
موج سینه
chemisette
پیش سینه
breastplates
زره سینه
commission pennant
پرچم سینه
bullring
چشمی سینه
bullring
حلقه سینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com