Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (6 milliseconds)
English
Persian
tea tray
سینی قهوه
Other Matches
trays
سینی
salvers
سینی
platters
سینی
paten
سینی
platter
سینی
tray
سینی
salver
سینی
tea board
سینی
race ring
سینی دوار
de aerator tray
سینی هواگیری
disk platter
گرده سینی
tea tray
سینی چای
loading tray
سینی پر کن گلوله
lazy susan
سینی چرخان
races
سینی لغزنده
raced
سینی لغزنده
race
سینی لغزنده
diskette tray
سینی دیسکت
breechblock tray
سینی کولاس
dish
سینی خوراک
dishes
سینی خوراک
sigmoid cartilage
غضروف سینی یا ملتوی
turn table
سینی گردش درسمت
salver
سینی پایه دار شیشهای
platters
صفحه فلزی پهن سینی
salvers
سینی پایه دار شیشهای
platter
صفحه فلزی پهن سینی
spanning tray
سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
tea cloth
پارچه روی سینی یا میز چای
coffeebean
بن قهوه
coffees
قهوه
Brown
قهوه ای
coffee
قهوه
coffee berry
بن قهوه
tea house
قهوه خانه
percolator
قهوه جوش
coffee
درخت قهوه
mocha
قهوه مکا
teahouse
قهوه خانه
iced coffee
قهوه سرد
coffee pots
قوری قهوه
coffee pots
قهوه ساز
coffee pots
قهوه جوش
coffee mills
قهوه خرد کن
black coffee
قهوه سیاه
coffeebean
حبه قهوه
coffee pots
کتری قهوه
white coffee
قهوه با شیر
coffees
درخت قهوه
coffeepot
قهوه جوش
coffeehouse
قهوه خانه
coffee berry
دانه قهوه
coffeebean
دانه قهوه
coffee tree
درخت قهوه
coffee shop
قهوه خانه
coffee roaster
قهوه بوده
coffee house
قهوه خانه
coffee grounds
تفاله قهوه
coffeepot
قهوه ریز
percolators
قهوه جوش
coffee and milk
شیر قهوه
coffee and milk
قهوه و شیر
black coffee
قهوه تلخ
black coffee
قهوه بی شیر
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
black coffee
قهوه بدون شیر
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
durian
درخت قهوه سودانی
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
umber
قهوه ای مایل به زرد
demitasse
فنجان قهوه خوری
suntans
قهوه مایل بسرخ
suntan
قهوه مایل بسرخ
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
kolanut
مغز تلخ قهوه سودانی
To color a room brown.
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
offertory
سینی محتوی پول یا پول جمع اوری شده از حضار در کلیسا
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
This tie tones in with a brown jacket(coat).
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
kola
مغز قهوه سودانی درخت کولا
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
tea leaf
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com