Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (6 milliseconds)
English
Persian
race
سینی لغزنده
raced
سینی لغزنده
races
سینی لغزنده
Other Matches
race ring
رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
glide bomb
بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
tray
سینی
trays
سینی
salvers
سینی
salver
سینی
platter
سینی
paten
سینی
platters
سینی
tea board
سینی
loading tray
سینی پر کن گلوله
tea tray
سینی قهوه
tea tray
سینی چای
breechblock tray
سینی کولاس
de aerator tray
سینی هواگیری
disk platter
گرده سینی
diskette tray
سینی دیسکت
lazy susan
سینی چرخان
dish
سینی خوراک
race ring
سینی دوار
dishes
سینی خوراک
sigmoid cartilage
غضروف سینی یا ملتوی
turn table
سینی گردش درسمت
slipover
لغزنده
lubricious
لغزنده
slithery
لغزنده
slippers
لغزنده
slipper
لغزنده
slippery
لغزنده
platter
صفحه فلزی پهن سینی
salvers
سینی پایه دار شیشهای
salver
سینی پایه دار شیشهای
platters
صفحه فلزی پهن سینی
race
ریل لغزنده
race
طوقه لغزنده
slip form
قالب لغزنده
cutter slide
لغزنده فرز
slideway
راه لغزنده
pilot bearing
بلبرینگ لغزنده
slides
اسباب لغزنده
raced
ریل لغزنده
bottom slide
لغزنده زیرین
slide
اسباب لغزنده
raced
طوقه لغزنده
races
طوقه لغزنده
races
ریل لغزنده
slide
طوقه لغزنده
slides
طوقه لغزنده
tea cloth
پارچه روی سینی یا میز چای
spanning tray
سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
slide
ریل لغزنده سرسره
slide
صفحه لغزنده چهارچوب
slides
صفحه لغزنده چهارچوب
rattletrap
دارای صدای تق تق لغزنده
fasts
سطح لغزنده یا سفت
fast
سطح لغزنده یا سفت
fastest
سطح لغزنده یا سفت
cross slide
کشوی لغزنده عرضی
slides
ریل لغزنده سرسره
fasted
سطح لغزنده یا سفت
The road was greasy.
جاده چرب بود ( لغزنده )
racers
رینگ لغزنده برجک توپ
racer
رینگ لغزنده برجک توپ
marbles
شن و خاک و سنگریزه لغزنده روی مسیر
marble
شن و خاک و سنگریزه لغزنده روی مسیر
slide
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slides
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
cuban fork ball
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
bezel
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
offertory
سینی محتوی پول یا پول جمع اوری شده از حضار در کلیسا
autotransformer
ترانسفورماتوری با یک سیم پیچ که بوسیله یک لغزنده کربنی تعدادی از دورهای سیم پیچ را بعنوان ثانویه جدامیکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com