English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English Persian
space shuttle شاتل فضایی
space shuttles شاتل فضایی
space time شاتل فضایی
Other Matches
shuttled شاتل
shuttles شاتل
shuttle شاتل
shuttle حرکت شاتل
shuttles حرکت شاتل
shuttled حرکت شاتل
space ship کشتی فضایی سفینه فضایی
spatial فضایی
spatila فضایی
isometric فضایی
spacial فضایی
three-dimensional فضایی
cubic فضایی
isometrics فضایی
stereochemistry شمیی فضایی
spatiotemporal فضایی وحال
steremer ایزومر فضایی
spatiomotor فضایی- حرکتی
spatiality حالت فضایی
spatial visualization تجسم فضایی
spatiotemporal فضایی و زمانی
spatial threshold استانه فضایی
spatial symbolism نمادگری فضایی
space time اتوبوس فضایی
space shuttles سفینه فضایی
space station پایگاه فضایی
spacecraft سفینه فضایی
space relations روابط فضایی
spaceframe قاب فضایی
spaceport پایگاه فضایی
space station ایستگاه فضایی
space stations پایگاه فضایی
space shuttle سفینه فضایی
spatial ability توانایی فضایی
space stations ایستگاه فضایی
spatial digitaizer دیجیتایذر فضایی
space ship سفینه فضایی
stereoisomer همپار فضایی
steric effect اثر فضایی
clearing out [of a place] تخلیه [فضایی]
space isomerism ایزومری فضایی
cubic measure اندازه فضایی
space isomerism همپاری فضایی
ionospheric wave موج فضایی
space geametry هندسه فضایی
space flight پرواز فضایی
space defense پدافند فضایی
configurations ارایش فضایی
solid geometry هندسه ی فضایی
configuration ارایش فضایی
solid geometry هندسه فضایی
solid angle زاویه فضایی
sky lab ازمایشگاه فضایی
sky wave موج فضایی
avionics ارتباطات فضایی
stereoisomerism همپاری فضایی
space error خطای فضایی
spacesuit لباس فضایی
spacesuits لباس فضایی
spacemen مسافر فضایی
spaceman مسافر فضایی
space platform ایستگاه فضایی
space platform پایگاه فضایی
space perception ادراک فضایی
soild angle زاویه فضایی
stereoisomerism ایزومری فضایی
space lattice شبکه فضایی
steric hindrance ممانعت فضایی
space medicine پزشکی فضایی
Star Wars جنگ فضایی
illusion of space القاء خاصیت فضایی
space orientation موقعیت یابی فضایی
spatial orientation موقعیت یابی فضایی
three dimensional direction finding جهت یابی فضایی
stereo chemistry مبحث شیمی فضایی
unit solid angle زاویه واحد فضایی
spatial data management مدیریت داده فضایی
spatial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
closo packed hexagonal space lattice شبکه فضایی شش وجهی
module قسمتی از سفینه فضایی
modules قسمتی از سفینه فضایی
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
spacial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
out of <prep.> بیرون از [فضایی یا فاصله ای] [امکانات]
body centered بطور فضایی متمورکز شده
image کپی دقیق از فضایی از حافظه
light-well [فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
images کپی دقیق از فضایی از حافظه
footprint فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
footprints فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
cartesian coordinates سیستم مختصات سه بعدی فضایی
stereoirregular polymer بسپار بدون نظم فضایی
cm فضایی از حافظه که محل آن به سرعت
hypergeometric مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضایی
blankest فضایی در فرم که باید کامل شود
blank فضایی در فرم که باید کامل شود
minnesota spacial relations test ازمون روابط فضایی مینه سوتا
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
configurations ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
configuration ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
steradian [sr] استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
diffused درچز چیزی روی فضایی ازماده
arithmetic فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
diffuses درچز چیزی روی فضایی ازماده
spadat سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
diffusing درچز چیزی روی فضایی ازماده
spacecraft سفینه فضایی ship space : syn
diffuse درچز چیزی روی فضایی ازماده
flat فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
flattest فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
indenting شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indents شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
astrophotography عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
indent شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
bucket فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
buckets فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bounds محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
bay فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
courier نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
couriers نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
shuttles رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttled رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
mark کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
marks کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
bayed فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
baying فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bays فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
float فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floated فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
pugging خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد
floats فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
register فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
shuttle رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
registers فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
registering فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
buffer فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
workings فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
densities حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
working فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
ambitus [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
density حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
fullest انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
response فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
orbital injection دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
drive bay فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است
responses فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
window فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
full انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
perigee نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
crunching متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
fix فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
fixes فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
image [فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
images فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود
central فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
workspace فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
foreground فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
virtual فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
frame 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
texts فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
edit فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edited فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
text فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
separate حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
memory mapped video نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
clean فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleans فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleanest فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com