English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
indexing شاخص گذاری
Search result with all words
post indexing شاخص گذاری بعدی
pre indexing شاخص گذاری قبلی
Other Matches
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
markers تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
marker تعیین کننده شاخص هدف شاخص
rainfall index شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
indexes خط شاخص
index number شاخص
indexed شاخص
gnomon شاخص
indexes شاخص
index شاخص
index خط شاخص
indexed خط شاخص
dials شاخص
dialled شاخص
dial شاخص
tyupical شاخص
scale شاخص
cephalic index شاخص سر
indicative شاخص
aiming post شاخص
dialed شاخص
indicator شاخص
critical شاخص
level rod شاخص
active index شاخص فعال
index of absorption شاخص جذب
absorption index شاخص جذب
aiming light چراغ شاخص
indicator نمایشگر شاخص
sundials شاخص افتاب
sundial شاخص افتاب
indicator شاخص اندازه
indexed فهرست شاخص
cost indexes شاخص هزینه
sysctlg پرونده شاخص
critical ratio بهر شاخص
cranial index شاخص جمجمه
critical region ناحیه شاخص
statistics شاخص امار
compression index شاخص فشارپذیری
characteristic roots ریشههای شاخص
characteristic equation معادلههای شاخص
indexes فهرست شاخص
characteristic curve منحنی شاخص
bench mark شاخص مبداء
bain index شاخص بین
aiming stake شاخص کوچک
aiming post sleeve روپوش شاخص
critical values مقادیر شاخص
aiming post sleeve غلاف شاخص
aiming post light چراغ شاخص
critical period دوره شاخص
range indicator شاخص مسافت
neon indicator شاخص نئونی
seasonal index شاخص فصلی
system catalog پرونده شاخص
tidal bench mark شاخص جزر و مد
levelling staff شاخص تراز
toughness index شاخص نرمی
indicator gate دریچه شاخص
validity index شاخص اعتبار
vital index شاخص حیاتی
roughness index شاخص زبری
number index شاخص عددی
oddsmaker بازیگر شاخص
readability index شاخص خوانایی
production index شاخص تولید
retention index شاخص بازداری
price index شاخص قیمت
position indicator شاخص نماها
polarity indicator شاخص قطب
indicator electrode الکترود شاخص
wage index شاخص دستمزد
weight index شاخص موزون
gnomonics فن شاخص سازی
gnomonic وابسته به شاخص
gnomon شاخص شرعیات
general index شاخص کلی
economic indicator شاخص اقتصادی
economic index شاخص اقتصادی
discrimination index شاخص افتراق
difficulty index شاخص دشواری
index mark علامت شاخص
index فهرست شاخص
group index شاخص گروه
index register ثبات شاخص
cross index شاخص متقابل
index of correlation شاخص همبستگی
index number عدد شاخص
holotype نمونه شاخص
index hole سوراخ شاخص
to turn the scales عامل شاخص بودن
respiratory exchange index شاخص بهره تنفسی
symbol رمز اشاره شاخص
renewal index شاخص قابل تجدید
to be the clincher عامل شاخص بودن
index of real wages شاخص دستمزدهای واقعی
range markers چراغ شاخص مسیر
cost of living index شاخص هزینه زندگی
index of multiple correlation شاخص همبستگی چندگانه
indexed address آدرس شاخص دار
indexed array ارایه شاخص دار
indexed list لیست شاخص دار
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
isoheyt خط شاخص نقاط هم باران
laspeyres price index شاخص قیمت لاسپیرز
construction cost index شاخص هزینه ساختمانی
map index فهرست شاخص نقشه ها
colminator دوربین شاخص توپ
characteristic expansion time زمان شاخص انبساط
beach flag پرچم شاخص اسکله
array index number عدد شاخص ارایه
air pollution index شاخص الودگی هوا
producer price index شاخص قیمت تولیدی
index of industrial production شاخص تولید صنعتی
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
index linked insurance بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
activity designator شاخص فعالیت یکان یا قسمت
index of wholesale prices شاخص قیمتهای عمده فروشی
gates opening indicator شاخص باز شدن دریچه ها
index of retail prices شاخص قیمتهای خرده فروشی
tidemarks میله شاخص جزر ومد
consistency index شاخص تغییر شکل پذیری
tidemark میله شاخص جزر ومد
index addressing نشان دهی شاخص دار
randie branching index شاخص شاخه زنی رندیچ
wholesale price index شاخص قیمت عمده فروشی
cff بسامد شاخص در سوسو زدن
annual efficiency index شاخص کارایی سالانه خدمتی
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
plimsoll mark خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
indexed sequential access method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
index fossil سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
paasche price index شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
range marker شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
index number مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
drift float علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
liquid crystal bar graph panel indicator شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
role indicator نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
lumber's line خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
local color رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
kwic روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
indention تو گذاری
lineation خط گذاری
coding کد گذاری
hypercard نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
trapping تله گذاری
prefixture پیش گذاری
insertion جوف گذاری
prefixture جلو گذاری
aggradation ابرفت گذاری
puncuation نقطه گذاری
juxtaposition پهلوی هم گذاری
sedimentation لایه گذاری
padding لایی گذاری
valuation ارزش گذاری
indent دندانه گذاری
preterition فرو گذاری
edgings لبه گذاری
prochronism جلوترتاریخ گذاری
prefixture سرواژه گذاری
edging لبه گذاری
ovulations تخمک گذاری ها
structuralization بنیان گذاری
valuations ارزش گذاری
sedimentation رسوب گذاری
mining مین گذاری
numbering شماره گذاری
piping لوله گذاری
sequencing ترتیب گذاری
signallzation علامت گذاری
coding کد گذاری چیزی
indentations دندانه گذاری
spacing فاصله گذاری
coding علامت گذاری
notations نشان گذاری
lettering حروف گذاری
notation نشان گذاری
impressions نشان گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com