Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
group index
شاخص گروه
Other Matches
von neuman morgensterm utility index
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
marker
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
rainfall index
شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde
گروه بیشمار گروه
hordes
گروه بیشمار گروه
indexes
خط شاخص
index
خط شاخص
critical
شاخص
index number
شاخص
tyupical
شاخص
indicative
شاخص
index
شاخص
indexes
شاخص
indexed
شاخص
gnomon
شاخص
cephalic index
شاخص سر
scale
شاخص
indexed
خط شاخص
indicator
شاخص
dials
شاخص
dialed
شاخص
dial
شاخص
dialled
شاخص
level rod
شاخص
aiming post
شاخص
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
indicator
شاخص اندازه
retention index
شاخص بازداری
roughness index
شاخص زبری
readability index
شاخص خوانایی
indicator electrode
الکترود شاخص
indicator
نمایشگر شاخص
holotype
نمونه شاخص
indicator gate
دریچه شاخص
indexed
فهرست شاخص
number index
شاخص عددی
oddsmaker
بازیگر شاخص
position indicator
شاخص نماها
statistics
شاخص امار
price index
شاخص قیمت
index register
ثبات شاخص
seasonal index
شاخص فصلی
indexes
فهرست شاخص
production index
شاخص تولید
range indicator
شاخص مسافت
polarity indicator
شاخص قطب
levelling staff
شاخص تراز
neon indicator
شاخص نئونی
cranial index
شاخص جمجمه
aiming light
چراغ شاخص
characteristic roots
ریشههای شاخص
difficulty index
شاخص دشواری
active index
شاخص فعال
discrimination index
شاخص افتراق
economic index
شاخص اقتصادی
economic indicator
شاخص اقتصادی
index of absorption
شاخص جذب
characteristic equation
معادلههای شاخص
bench mark
شاخص مبداء
aiming post light
چراغ شاخص
aiming post sleeve
غلاف شاخص
critical period
دوره شاخص
critical ratio
بهر شاخص
critical region
ناحیه شاخص
critical values
مقادیر شاخص
bain index
شاخص بین
compression index
شاخص فشارپذیری
cross index
شاخص متقابل
aiming stake
شاخص کوچک
aiming post sleeve
روپوش شاخص
indexing
شاخص گذاری
absorption index
شاخص جذب
general index
شاخص کلی
characteristic curve
منحنی شاخص
validity index
شاخص اعتبار
toughness index
شاخص نرمی
tidal bench mark
شاخص جزر و مد
index of correlation
شاخص همبستگی
cost indexes
شاخص هزینه
system catalog
پرونده شاخص
sysctlg
پرونده شاخص
index
فهرست شاخص
vital index
شاخص حیاتی
wage index
شاخص دستمزد
weight index
شاخص موزون
gnomonics
فن شاخص سازی
sundials
شاخص افتاب
gnomon
شاخص شرعیات
sundial
شاخص افتاب
index hole
سوراخ شاخص
index mark
علامت شاخص
index number
عدد شاخص
gnomonic
وابسته به شاخص
cost of living index
شاخص هزینه زندگی
array index number
عدد شاخص ارایه
construction cost index
شاخص هزینه ساختمانی
colminator
دوربین شاخص توپ
indexed list
لیست شاخص دار
renewal index
شاخص قابل تجدید
beach flag
پرچم شاخص اسکله
characteristic expansion time
زمان شاخص انبساط
range markers
چراغ شاخص مسیر
index of industrial production
شاخص تولید صنعتی
index of real wages
شاخص دستمزدهای واقعی
indexed address
آدرس شاخص دار
indexed array
ارایه شاخص دار
isoheyt
خط شاخص نقاط هم باران
laspeyres price index
شاخص قیمت لاسپیرز
map index
فهرست شاخص نقشه ها
post indexing
شاخص گذاری بعدی
air pollution index
شاخص الودگی هوا
pre indexing
شاخص گذاری قبلی
respiratory exchange index
شاخص بهره تنفسی
producer price index
شاخص قیمت تولیدی
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
symbol
رمز اشاره شاخص
index of multiple correlation
شاخص همبستگی چندگانه
to turn the scales
عامل شاخص بودن
to be the clincher
عامل شاخص بودن
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
index of consumer prices
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
activity designator
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
gates opening indicator
شاخص باز شدن دریچه ها
plimsoll mark
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
index of wholesale prices
شاخص قیمتهای عمده فروشی
index of retail prices
شاخص قیمتهای خرده فروشی
tidemarks
میله شاخص جزر ومد
consumer price index
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
cff
بسامد شاخص در سوسو زدن
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
index linked insurance
بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
wholesale price index
شاخص قیمت عمده فروشی
index addressing
نشان دهی شاخص دار
consistency index
شاخص تغییر شکل پذیری
randie branching index
شاخص شاخه زنی رندیچ
tidemark
میله شاخص جزر ومد
index fossil
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
paasche price index
شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
range marker
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
basic indexed sequential acess method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
drift float
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
role indicator
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
local color
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
kwic
روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
hypercard
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
swarm
گروه
t group
گروه T
swarmed
گروه
concourse
گروه
swarms
گروه
assembly
گروه
special interest group
گروه
ring
گروه
parcels
گروه
parcel
گروه
bunch
گروه
gang
گروه
bunched
گروه
bunches
گروه
bunching
گروه
gangs
گروه
squad
گروه
setting up
گروه
herding
گروه
g , series
گروه ژ
herds
گروه
bevy
گروه
lot
گروه
party
گروه
covey
گروه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com