Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
deadwood
شاخه خشکیده درخت
Other Matches
strick
شاخه درخت کتان
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hierarchical communications system
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
adust
خشکیده
corky
خشکیده
marcid
خشکیده
wizen
خشکیده
bone dry
خشکیده
dried
خشکیده
sere
خشکیده
hidebound
خشکیده
mummified
طب خشکیده
dried up
چروکیده خشکیده
withered
پژمرده خشکیده
hide bound
خشکیده متعصب
dried-up
چروکیده خشکیده
sear
خشکیده از کار افتاده
seared
خشکیده از کار افتاده
The odds are against him.
شانسش خشکیده است.
sears
خشکیده از کار افتاده
rootery
توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
papaw
درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba
درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
branch
شاخه شاخه شدن
branches
شاخه شاخه شدن
ramify
شاخه شاخه شدن
forkedly
بطور شاخه شاخه
arborization
شاخه شاخه شدگی
underbrush
درخت کوچک روینده درزیر درخت
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
myrica
درخت شیشعان درخت موم
bifurcate
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
gambir
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambier
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
Cypress design
طرح درخت سرو
[سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
connection plug
دو شاخه
variation
شاخه
branch
شاخه
ramus
شاخه
ramulous
شاخه شاخه
ramulose
شاخه شاخه
branch cutter
شاخه بر
limbs
شاخه
limb
شاخه
variations
شاخه
acaulescent
بی شاخه
bifurcation
شاخه
limbless
بی شاخه
branches
شاخه
pinning
در شاخه
pinned
در شاخه
pin
در شاخه
embranchment
شاخه
doddered
بی شاخه
furcate
شاخه شاخه
trifurcation
سه شاخه
nib
شاخه
trifid
سه شاخه
fork
سه شاخه
fork
شاخه
forking
سه شاخه
forking
شاخه
branch line
شاخه
arm
شاخه
plugs
دو شاخه
three way
سه شاخه
plugging
دو شاخه
plug
دو شاخه
nibs
شاخه
boughs
شاخه
Br
شاخه
knag
ته شاخه
intersection leg
شاخه
branch lines
شاخه
virga
شاخه
nid
شاخه
bough
شاخه
crotch
تیر دو شاخه
provine
شاخه خوابانده
spray
شاخه کوچک
alleyways
شاخه ماز
crotches
تیر دو شاخه
sprayed
شاخه کوچک
forked
شاخه دار
spraying
شاخه کوچک
ramify
شاخه بستن
sprays
شاخه کوچک
ramify
شاخه دادن
ramiform
شاخه مانند
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
Dont break that branch off.
آن شاخه رانشکن
triradiate
سه شاخه سه شعاعی
ramification
شاخه شاخگی
offshoots
شاخه نورسته
offshoot
شاخه نورسته
subshrub
شاخه کوچک
tributaries
شاخه انشعاب
tributaries
شاخه رود
tributary
شاخه انشعاب
tributary
شاخه رود
sprout
جوانه شاخه
sprouted
جوانه شاخه
sprouts
جوانه شاخه
traverse leg
شاخه پیمایش
tow level forked junction
دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction
دو شاخه ناهمکف
twigged
شاخه دار
twiggy
شاخه دار
sprig
شاخه کوچک
sprigs
شاخه کوچک
prong
شاخه رودیانهر
prongs
شاخه رودیانهر
topper
شاخه زن سوهان
affluent
شاخه رود
secateur
شاخه قطع کن
toppers
شاخه زن سوهان
twig
: شاخه کوچک
twigs
: شاخه کوچک
spriggy
شاخه دار
viminal
شاخه دهنده
tuning fork
دو شاخه صوتی
tuning forks
دو شاخه صوتی
ramifications
شاخه شاخگی
three arm protractor
نقاله سه شاخه
alleys
شاخه ماز
twing
شاخه کوچک
coppices
شاخه زاد
linear portion
شاخه خطی
field
شاخه
[دانشی]
cable connector
دو شاخه کابل
branchlet
شاخه کوچک
winging
شاخه شعبه
wing
شاخه شعبه
branching
شاخه گزینی
branchy
شاخه دار
boughed
شاخه دار
gray ramus
شاخه خاکستری
coppice
شاخه زاد
blind alley
شاخه بن بست
insessorial
شاخه نشین
intersection leg
شاخه یک همبر
lamin
شاخه پردهای
branch
شاخه دراوردن
branches
شاخه دراوردن
lamina
شاخه پردهای
line of business
شاخه پیشه
biramous
دارای دو شاخه
link
شاخه رابط
battery charging plug
دو شاخه باتری پر کن
banana pin
دو شاخه رادیو
outbranch
شاخه گستردن
female plug
دو شاخه ماده
passerine
شاخه نشین
easing out line
شاخه شل کننده
branch
شاخه
[دانشی]
dog leg
شاخه فرعی
grain
شاخه چنگال
area
شاخه
[دانشی]
blind alleys
شاخه بن بست
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
alley
شاخه ماز
bifurcate
دو شاخه شدن
disbranch
بی شاخه کردن
distributary
رود شاخه
division
شاخه
[دانشی]
arborescent
شاخه مانند
sprit
جوانه یا شاخه کوچک
wind component
شاخه سمتی باد
cluster
اویز چند شاخه
hierarchical communications system
شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
leg
شاخه مسیر حرکت
to lop off a branch
[from a tree]
شاخه ای را
[از درختی]
بریدن
layer
رگه شاخه خوابانده
tine
نوک شاخه یاسیخ
layers
رگه شاخه خوابانده
twin plug
دو شاخه وسایل برقی
two pin plug
دو شاخه وسایل برقی
utensil plug
دو شاخه وسایل برقی
legs
شاخه مسیر حرکت
tri corn
کلاه سه گوشه سه شاخه
deflection component of trail
شاخه سمتی مسیر
pricket
شمعدان شاخه دار
To cut off a branch .
شاخه ای را قطع کردن
dog-leg
[شاخه فرعی پله]
bifurcation
شکاف گاه شاخه
bifurcation
تقسیم بدو شاخه
clusters
اویز چند شاخه
cluster bombs
اویز چند شاخه
cluster bomb
اویز چند شاخه
bayou
شاخه فرعی رودخانه
pruning knife
چاقوی شاخه زنی
percher
مرغ شاخه نشین
candelabrum
شمع دان چند شاخه
pallet truck
جرثقیل دستی
[یا برقی]
با دو شاخه
descending branch
شاخه نزولی مسیر گلوله
trifurcate
بسه شاخه تقسیم شدن
tridentate
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com