Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
Search result with all words
bayou
شاخه فرعی رودخانه
Other Matches
afflux
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
hierarchical communications system
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
branch
شاخه شاخه شدن
arborization
شاخه شاخه شدگی
ramify
شاخه شاخه شدن
forkedly
بطور شاخه شاخه
branches
شاخه شاخه شدن
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bifurcate
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
river clay
گل رودخانه
rever
رودخانه
river line
خط رودخانه
rivers
رودخانه
river
رودخانه
glacier
رودخانه یخ
river gravel
شن رودخانه
glaciers
رودخانه یخ
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
river mouth
دهانه رودخانه
along the river
درامتداد رودخانه
strands
لایه رودخانه
river bed
بستر رودخانه
river banks
ساحل رودخانه
alpheus
رب النوع رودخانه
river trip
گردش رودخانه ای
river trip
مسافرت رودخانه ای
strand
لایه رودخانه
river beds
بستر رودخانه
river bank
ساحل رودخانه
riparian
ساحل رودخانه زی
water system
رودخانه و شعبات ان
river line
خط ساحل رودخانه
an open river
رودخانه باز
stream
رودخانه ابراهه
riverine
سواحل رودخانه
euphrates
رودخانه فرات
stethe
ساحل رودخانه
bottom ice
یخ کف دریاچه یا رودخانه
riverward
بطرف رودخانه
the river karoon
رودخانه کارون
head stream
سرچشمه رودخانه
the karoon river
رودخانه کارون
headwater
بالادست رودخانه
low water
فروکش اب رودخانه
streams
رودخانه ابراهه
streamed
رودخانه ابراهه
lethe
اب رودخانه بزرخ
river profile
نیمرخ رودخانه
ostiary
دهانه رودخانه
potamology
مبحث رودخانه ها
bight
پیچ رودخانه
conferva
علف رودخانه
upstream
بالای رودخانه
riverbed
بستر رودخانه
levee
کناره رودخانه
by water
از راه رودخانه
spanned
پل زدن روی رودخانه
ferryboat
قایق عبور از رودخانه
spans
پل زدن روی رودخانه
styx
رودخانه عالم اسفل
riverain
ساکن ساحل رودخانه
sluggish stream
رودخانه با جریان کند
spanning
پل زدن روی رودخانه
ferryboats
قایق عبور از رودخانه
river bed level
تراز بستر رودخانه
keelboat
قایق پهن رودخانه
excavation in river bed
خاکبرداری در بستر رودخانه
eyot
جزیره کوچک در رودخانه
interamnian
واقع در میان دو رودخانه
fluvial
زیست کننده در رودخانه
fluviatic
پیداشده رودخانه رودخانهای
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
hasty crossing
عبور تعجیلی از رودخانه
head water
بالای رودخانه بالارود
keelboatman
کرجی بان رودخانه
deliberate crossing
عبور با فرصت از رودخانه
levee
دیواره ساحلی رودخانه
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
riparian
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
riparian
وابسته بکنار رودخانه
forced crossing
عبور اجباری از رودخانه
bank effect
اثر کناره رودخانه
basin area
حوزه ابریز رودخانه
niagara
رودخانه و ابشار نیاگارا
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
naiad
حوری موجددریاچه رودخانه
head water
قسمت بالادست رودخانه
span
پل زدن روی رودخانه
chutes
شیب تند رودخانه
chute
شیب تند رودخانه
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
upstream
مخالف جریان رودخانه
upstream
بالادست جریان رودخانه
basin
حوزه رودخانه ابگیر
basins
حوزه رودخانه ابگیر
palisades
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisade
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
fluviomarine
درست شده رودخانه ودریا
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
bed building stage of river
تراز سطح متوسط اب رودخانه
river forcasting
پیش بینی جریان رودخانه
whitewater racing
مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
detritus
مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
to fall down the river
باجریان رودخانه حرکت کردن
strath
بستر پهن مسیر رودخانه
fluviatile
نهری زندگی کننده در رودخانه
hurst
جای کم عمق در رودخانه یا دریا
to clean arives
رودخانه ایی را لاروبی کردن
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
he put me across the river
مرا بدانسوی رودخانه برد
haugh
زمین رسوبی کنار رودخانه
staff gauge
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
holm
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
fluviometer
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
fairway
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
fairways
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fluviograph
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fork
شاخه
fork
سه شاخه
forking
سه شاخه
ramus
شاخه
knag
ته شاخه
arm
شاخه
forking
شاخه
ramulose
شاخه شاخه
ramulous
شاخه شاخه
limbless
بی شاخه
branch cutter
شاخه بر
embranchment
شاخه
bifurcation
شاخه
branch
شاخه
branches
شاخه
connection plug
دو شاخه
furcate
شاخه شاخه
intersection leg
شاخه
doddered
بی شاخه
boughs
شاخه
pinned
در شاخه
plugs
دو شاخه
plugging
دو شاخه
plug
دو شاخه
Br
شاخه
virga
شاخه
pinning
در شاخه
nib
شاخه
variation
شاخه
variations
شاخه
pin
در شاخه
nibs
شاخه
limbs
شاخه
three way
سه شاخه
branch lines
شاخه
branch line
شاخه
acaulescent
بی شاخه
nid
شاخه
trifid
سه شاخه
trifurcation
سه شاخه
limb
شاخه
bough
شاخه
gorge portion
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riffle
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffling
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
effective snow melt
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
riparian rights
حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
How long is the River Nile?
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
The teo countries are separated by this river.
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
watershed
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
logjam
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
watersheds
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
line of business
شاخه پیشه
tow level forked junction
دو شاخه دو ترازه
ramify
شاخه دادن
ramify
شاخه بستن
spriggy
شاخه دار
tow level forked junction
دو شاخه ناهمکف
insessorial
شاخه نشین
division
شاخه
[دانشی]
three arm protractor
نقاله سه شاخه
subshrub
شاخه کوچک
area
شاخه
[دانشی]
field
شاخه
[دانشی]
branch
شاخه
[دانشی]
secateur
شاخه قطع کن
triradiate
سه شاخه سه شعاعی
lamin
شاخه پردهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com