English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English Persian
dog leg شاخه فرعی
Search result with all words
bayou شاخه فرعی رودخانه
subshrub شاخه فرعی گیاه کوچک
dog-leg [شاخه فرعی پله]
Other Matches
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
subspecies قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
branch شاخه شاخه شدن
ramify شاخه شاخه شدن
branches شاخه شاخه شدن
arborization شاخه شاخه شدگی
forkedly بطور شاخه شاخه
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
stbtitle عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
sublease اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
three way سه شاخه
pinning در شاخه
doddered بی شاخه
acaulescent بی شاخه
branch line شاخه
plugging دو شاخه
ramus شاخه
ramulous شاخه شاخه
ramulose شاخه شاخه
nibs شاخه
bough شاخه
boughs شاخه
virga شاخه
pinned در شاخه
pin در شاخه
variations شاخه
Br شاخه
nib شاخه
plugs دو شاخه
plug دو شاخه
limbs شاخه
limb شاخه
branch lines شاخه
trifurcation سه شاخه
variation شاخه
trifid سه شاخه
fork شاخه
embranchment شاخه
fork سه شاخه
nid شاخه
branches شاخه
branch شاخه
furcate شاخه شاخه
bifurcation شاخه
limbless بی شاخه
connection plug دو شاخه
intersection leg شاخه
knag ته شاخه
arm شاخه
forking شاخه
forking سه شاخه
branch cutter شاخه بر
twing شاخه کوچک
insessorial شاخه نشین
twigs : شاخه کوچک
ramifications شاخه شاخگی
intersection leg شاخه یک همبر
viminal شاخه دهنده
female plug دو شاخه ماده
cable connector دو شاخه کابل
twig : شاخه کوچک
disbranch بی شاخه کردن
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
tuning fork دو شاخه صوتی
tuning forks دو شاخه صوتی
easing out line شاخه شل کننده
tributaries شاخه انشعاب
tributaries شاخه رود
tributary شاخه انشعاب
tributary شاخه رود
sprout جوانه شاخه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
sprouted جوانه شاخه
gray ramus شاخه خاکستری
sprouts جوانه شاخه
distributary رود شاخه
twiggy شاخه دار
provine شاخه خوابانده
subshrub شاخه کوچک
branchy شاخه دار
spriggy شاخه دار
affluent شاخه رود
boughed شاخه دار
biramous دارای دو شاخه
secateur شاخه قطع کن
arborescent شاخه مانند
bifurcate دو شاخه شدن
ramify شاخه بستن
ramify شاخه دادن
ramiform شاخه مانند
ram's horn hook قلاب دو شاخه
banana pin دو شاخه رادیو
branching شاخه گزینی
branchlet شاخه کوچک
passerine شاخه نشین
twigged شاخه دار
triradiate سه شاخه سه شعاعی
lamin شاخه پردهای
lamina شاخه پردهای
linear portion شاخه خطی
traverse leg شاخه پیمایش
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
offshoot شاخه نورسته
offshoots شاخه نورسته
ramification شاخه شاخگی
outbranch شاخه گستردن
topper شاخه زن سوهان
toppers شاخه زن سوهان
three arm protractor نقاله سه شاخه
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
line of business شاخه پیشه
sprig شاخه کوچک
sprigs شاخه کوچک
spray شاخه کوچک
prong شاخه رودیانهر
prongs شاخه رودیانهر
grain شاخه چنگال
alleyways شاخه ماز
crotch تیر دو شاخه
spraying شاخه کوچک
blind alley شاخه بن بست
coppices شاخه زاد
coppice شاخه زاد
branches شاخه دراوردن
branch شاخه دراوردن
sprays شاخه کوچک
crotches تیر دو شاخه
alleys شاخه ماز
sprayed شاخه کوچک
blind alleys شاخه بن بست
area شاخه [دانشی]
wing شاخه شعبه
forked شاخه دار
division شاخه [دانشی]
field شاخه [دانشی]
branch شاخه [دانشی]
link شاخه رابط
winging شاخه شعبه
alley شاخه ماز
clusters اویز چند شاخه
cluster اویز چند شاخه
cluster bomb اویز چند شاخه
deadwood شاخه خشکیده درخت
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
tri corn کلاه سه گوشه سه شاخه
cluster bombs اویز چند شاخه
hierarchical communications system شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
sprit جوانه یا شاخه کوچک
twin plug دو شاخه وسایل برقی
strick شاخه درخت کتان
pricket شمعدان شاخه دار
leg شاخه مسیر حرکت
legs شاخه مسیر حرکت
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
layer رگه شاخه خوابانده
utensil plug دو شاخه وسایل برقی
layers رگه شاخه خوابانده
bifurcation تقسیم بدو شاخه
two pin plug دو شاخه وسایل برقی
pruning knife چاقوی شاخه زنی
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
tine نوک شاخه یاسیخ
bifurcation شکاف گاه شاخه
wind component شاخه سمتی باد
percher مرغ شاخه نشین
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
pallet truck جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
divided magnetic circuit مدار مغناطیسی چند شاخه
randie branching index شاخص شاخه زنی رندیچ
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
pallet jack جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
unplugs خارج کردن دو شاخه از سوکت
lifting cart جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
unplugged خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug خارج کردن دو شاخه از سوکت
cultrate بشکل چاقوی شاخه زنی
cultrated بشکل چاقوی شاخه زنی
unplugging خارج کردن دو شاخه از سوکت
tridentate نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
deflection component of trail شاخه سمتی معبر حرکت
trifurcate بسه شاخه تقسیم شدن
truncated شاخه زدن ناقص کردن
legs خط واصل بین دو نقطه شاخه
truncating شاخه زدن ناقص کردن
truncates شاخه زدن ناقص کردن
candelabrum شمع دان چند شاخه
truncate شاخه زدن ناقص کردن
vimineous دارای شاخه وترکههای خم شونده
leg خط واصل بین دو نقطه شاخه
trident نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
chandelier شمع دان چند شاخه لوستر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com