English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
arborescent شاخه مانند
ramiform شاخه مانند
Other Matches
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
arborization شاخه شاخه شدگی
branch شاخه شاخه شدن
forkedly بطور شاخه شاخه
branches شاخه شاخه شدن
ramify شاخه شاخه شدن
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
nib شاخه
Br شاخه
trifid سه شاخه
branch شاخه
branch cutter شاخه بر
boughs شاخه
bough شاخه
furcate شاخه شاخه
three way سه شاخه
virga شاخه
plugs دو شاخه
nid شاخه
acaulescent بی شاخه
doddered بی شاخه
intersection leg شاخه
nibs شاخه
branch lines شاخه
branch line شاخه
knag ته شاخه
bifurcation شاخه
limbless بی شاخه
plug دو شاخه
plugging دو شاخه
trifurcation سه شاخه
branches شاخه
ramulose شاخه شاخه
pinned در شاخه
ramulous شاخه شاخه
ramus شاخه
pin در شاخه
pinning در شاخه
embranchment شاخه
fork شاخه
forking سه شاخه
limb شاخه
arm شاخه
fork سه شاخه
connection plug دو شاخه
limbs شاخه
variations شاخه
variation شاخه
forking شاخه
passerine شاخه نشین
sprouts جوانه شاخه
outbranch شاخه گستردن
offshoots شاخه نورسته
sprouted جوانه شاخه
crotches تیر دو شاخه
ramifications شاخه شاخگی
ramification شاخه شاخگی
sprays شاخه کوچک
offshoot شاخه نورسته
spraying شاخه کوچک
sprayed شاخه کوچک
spray شاخه کوچک
forked شاخه دار
secateur شاخه قطع کن
alleyways شاخه ماز
alleys شاخه ماز
alley شاخه ماز
viminal شاخه دهنده
crotch تیر دو شاخه
topper شاخه زن سوهان
sprout جوانه شاخه
prongs شاخه رودیانهر
twig : شاخه کوچک
twigs : شاخه کوچک
tuning fork دو شاخه صوتی
traverse leg شاخه پیمایش
ramify شاخه بستن
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
three arm protractor نقاله سه شاخه
provine شاخه خوابانده
tuning forks دو شاخه صوتی
ramify شاخه دادن
prong شاخه رودیانهر
subshrub شاخه کوچک
spriggy شاخه دار
tributary شاخه رود
twing شاخه کوچک
tributary شاخه انشعاب
twiggy شاخه دار
sprig شاخه کوچک
tributaries شاخه انشعاب
twigged شاخه دار
triradiate سه شاخه سه شعاعی
sprigs شاخه کوچک
ram's horn hook قلاب دو شاخه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
blind alley شاخه بن بست
blind alleys شاخه بن بست
cable connector دو شاخه کابل
branchlet شاخه کوچک
branching شاخه گزینی
branch شاخه دراوردن
tributaries شاخه رود
branches شاخه دراوردن
branchy شاخه دار
line of business شاخه پیشه
distributary رود شاخه
branch شاخه [دانشی]
field شاخه [دانشی]
grain شاخه چنگال
area شاخه [دانشی]
division شاخه [دانشی]
dog leg شاخه فرعی
disbranch بی شاخه کردن
easing out line شاخه شل کننده
link شاخه رابط
winging شاخه شعبه
female plug دو شاخه ماده
boughed شاخه دار
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
intersection leg شاخه یک همبر
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
wing شاخه شعبه
lamina شاخه پردهای
lamin شاخه پردهای
banana pin دو شاخه رادیو
linear portion شاخه خطی
insessorial شاخه نشین
bifurcate دو شاخه شدن
gray ramus شاخه خاکستری
biramous دارای دو شاخه
coppice شاخه زاد
toppers شاخه زن سوهان
coppices شاخه زاد
affluent شاخه رود
percher مرغ شاخه نشین
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
pruning knife چاقوی شاخه زنی
utensil plug دو شاخه وسایل برقی
sprit جوانه یا شاخه کوچک
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
strick شاخه درخت کتان
hierarchical communications system شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
layer رگه شاخه خوابانده
deadwood شاخه خشکیده درخت
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
layers رگه شاخه خوابانده
bayou شاخه فرعی رودخانه
leg شاخه مسیر حرکت
tine نوک شاخه یاسیخ
cluster اویز چند شاخه
legs شاخه مسیر حرکت
two pin plug دو شاخه وسایل برقی
clusters اویز چند شاخه
twin plug دو شاخه وسایل برقی
tri corn کلاه سه گوشه سه شاخه
wind component شاخه سمتی باد
pricket شمعدان شاخه دار
cluster bomb اویز چند شاخه
bifurcation تقسیم بدو شاخه
bifurcation شکاف گاه شاخه
cluster bombs اویز چند شاخه
dog-leg [شاخه فرعی پله]
divided magnetic circuit مدار مغناطیسی چند شاخه
vimineous دارای شاخه وترکههای خم شونده
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
deflection component of trail شاخه سمتی معبر حرکت
pallet truck جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
unplug خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs خارج کردن دو شاخه از سوکت
candelabrum شمع دان چند شاخه
leg خط واصل بین دو نقطه شاخه
legs خط واصل بین دو نقطه شاخه
trident نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
tridentate نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
trifurcate بسه شاخه تقسیم شدن
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
randie branching index شاخص شاخه زنی رندیچ
lifting cart جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
pallet jack جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
subshrub شاخه فرعی گیاه کوچک
cultrated بشکل چاقوی شاخه زنی
truncate شاخه زدن ناقص کردن
truncated شاخه زدن ناقص کردن
truncates شاخه زدن ناقص کردن
truncating شاخه زدن ناقص کردن
cultrate بشکل چاقوی شاخه زنی
fork محل انشعاب چند شاخه شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com