English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
leg شاخه مسیر حرکت
legs شاخه مسیر حرکت
Other Matches
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
deflection component of trail شاخه سمتی معبر حرکت
decision علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decisions علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
trends مسیر حرکت
coursed مسیر حرکت
courses مسیر حرکت
trend مسیر حرکت
course مسیر حرکت
heading جهت مسیر حرکت
headings جهت مسیر حرکت
underway replenishment تجدید تدارکات در مسیر حرکت
delay en route تاخیر درحین حرکت در مسیر
sea legs شاخههای مسیر حرکت ناو
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
terminal phase مرحله اخر مسیر حرکت موشک
sweeper track مسیر حرکت ناو مین جمع کن
course recorder دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
remaining velocity سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
plotting chart نقشه ثبت و رسم مسیر حرکت ناو
tactical diversions تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
crab angle زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
crossing target هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
plotting ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
plotting board صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
trial مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
weatherly حرکت در مسیر باد دارای باد مساعد
branch شاخه شاخه شدن
ramify شاخه شاخه شدن
branches شاخه شاخه شدن
forkedly بطور شاخه شاخه
arborization شاخه شاخه شدگی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
ramulose شاخه شاخه
trifurcation سه شاخه
trifid سه شاخه
fork شاخه
plug دو شاخه
plugging دو شاخه
plugs دو شاخه
arm شاخه
three way سه شاخه
pinning در شاخه
variation شاخه
variations شاخه
pin در شاخه
forking شاخه
forking سه شاخه
pinned در شاخه
intersection leg شاخه
knag ته شاخه
Br شاخه
branches شاخه
limbs شاخه
limb شاخه
nib شاخه
virga شاخه
branch شاخه
nid شاخه
nibs شاخه
limbless بی شاخه
branch cutter شاخه بر
bifurcation شاخه
bough شاخه
doddered بی شاخه
furcate شاخه شاخه
embranchment شاخه
ramus شاخه
ramulous شاخه شاخه
acaulescent بی شاخه
fork سه شاخه
boughs شاخه
branch lines شاخه
connection plug دو شاخه
branch line شاخه
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
twig : شاخه کوچک
twing شاخه کوچک
branchy شاخه دار
twiggy شاخه دار
ramify شاخه دادن
ramify شاخه بستن
twigged شاخه دار
boughed شاخه دار
linear portion شاخه خطی
forked شاخه دار
twigs : شاخه کوچک
branch شاخه دراوردن
crotches تیر دو شاخه
crotch تیر دو شاخه
offshoots شاخه نورسته
viminal شاخه دهنده
biramous دارای دو شاخه
sprays شاخه کوچک
offshoot شاخه نورسته
outbranch شاخه گستردن
secateur شاخه قطع کن
topper شاخه زن سوهان
area شاخه [دانشی]
field شاخه [دانشی]
spriggy شاخه دار
ramifications شاخه شاخگی
three arm protractor نقاله سه شاخه
blind alley شاخه بن بست
blind alleys شاخه بن بست
provine شاخه خوابانده
subshrub شاخه کوچک
ramification شاخه شاخگی
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
branching شاخه گزینی
passerine شاخه نشین
branchlet شاخه کوچک
ramiform شاخه مانند
triradiate سه شاخه سه شعاعی
ram's horn hook قلاب دو شاخه
cable connector دو شاخه کابل
prongs شاخه رودیانهر
traverse leg شاخه پیمایش
prong شاخه رودیانهر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com