Dictiornary-Farsi | شاخه پیشه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
line of business	شاخه پیشه


Other Matches

professional	پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professionals	پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
hierarchical communications system	شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate	از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
well there are actors and actors	آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
branches	شاخه شاخه شدن
ramify	شاخه شاخه شدن
branch	شاخه شاخه شدن
arborization	شاخه شاخه شدگی
forkedly	بطور شاخه شاخه
dog leg	شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bifurcate	چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
handicraftsman	پیشه ور
craftbrother	هم پیشه
walk of life	پیشه
avocation	پیشه
artificer	پیشه ور
craft	پیشه
tradesmen	پیشه ور
tradesman	پیشه ور
artisans	پیشه ور
artisan	پیشه ور
walks of life	پیشه
vocation	پیشه
functions	پیشه
functioned	پیشه
function	پیشه
crafts	پیشه
occupations	پیشه
vocations	پیشه
occupation	پیشه
traded	پیشه
profession	پیشه
careered	پیشه
trade	پیشه
line of business	پیشه
jobs	پیشه
job	پیشه
calling	پیشه
careers	پیشه
careering	پیشه
career	پیشه
professions	پیشه
mystery	پیشه
mysteries	پیشه
amorist	عاشق پیشه
jackdaw	کلاغ پیشه
jackdaws	کلاغ پیشه
amative	عاشق پیشه
handicraft	پیشه دستی
profession of medicine	پیشه پزشکی
chisel tooth	دندان پیشه
oppressive	ستم پیشه
the long robe	پیشه قضائی
studios	پیشه گاه
pursuit	حرفه پیشه
pursuits	حرفه پیشه
professionally	از لحاظ پیشه
studio	پیشه گاه
freelancer	پیشه ور آزاد
supervisory	مباشر پیشه
practice	رویه پیشه
practice	کار پیشه
trade	پیشه حرفه
traded	پیشه حرفه
traded	پیشه وری کاسبی
industry	پیشه و هنر ابتکار
professionally	ازراه پیشه یاکسب
industries	پیشه و هنر ابتکار
profession	افهار پیشه و حرفه
professions	افهار پیشه و حرفه
trade	پیشه وری کاسبی
professions	پیشگانی پیشه کار
profession	پیشگانی پیشه کار
career woman	زن دارای حرفه یا پیشه
ministry of industry	وزارت پیشه و هنر
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
career women	زن دارای حرفه یا پیشه
he is a physician byprofession	پیشه او پزشکی است
good will	حق کسب و پیشه وتجارت
craft guild	صنف پیشه وران
specialisms	پیروی علم یا پیشه ویژه
to retain a freelancer	استخدام کردن پیشه ور آزاد
specialism	پیروی علم یا پیشه ویژه
eminence	پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
nostradamus	کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
lay deacon	شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
industrial wealth	مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
actual job [job held] [occupation held]	پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
receding leg	شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
rigger	کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
The box office star of 1980.	پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
logographer	مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
intersection leg	شاخه
trifurcation	سه شاخه
virga	شاخه
variation	شاخه
variations	شاخه
Br	شاخه
pin	در شاخه
forking	سه شاخه
acaulescent	بی شاخه
pinned	در شاخه
fork	شاخه
pinning	در شاخه
fork	سه شاخه
trifid	سه شاخه
forking	شاخه
doddered	بی شاخه
limbless	بی شاخه
nid	شاخه
furcate	شاخه شاخه
embranchment	شاخه
ramulose	شاخه شاخه
ramulous	شاخه شاخه
ramus	شاخه
knag	ته شاخه
connection plug	دو شاخه
limb	شاخه
arm	شاخه
three way	سه شاخه
branch cutter	شاخه بر
limbs	شاخه
bifurcation	شاخه
branches	شاخه
nibs	شاخه
nib	شاخه
branch lines	شاخه
branch line	شاخه
boughs	شاخه
bough	شاخه
branch	شاخه
plug	دو شاخه
plugging	دو شاخه
plugs	دو شاخه
branch	شاخه [دانشی]
provine	شاخه خوابانده
ram's horn hook	قلاب دو شاخه
ramiform	شاخه مانند
alleyways	شاخه ماز
ramify	شاخه دادن
ramify	شاخه بستن
division	شاخه [دانشی]
alleys	شاخه ماز
grain	شاخه چنگال
spray	شاخه کوچک
area	شاخه [دانشی]
sprays	شاخه کوچک
branches	شاخه دراوردن
linear portion	شاخه خطی
biramous	دارای دو شاخه
spraying	شاخه کوچک
lamina	شاخه پردهای
field	شاخه [دانشی]
sprayed	شاخه کوچک
outbranch	شاخه گستردن
lamin	شاخه پردهای
passerine	شاخه نشین
alley	شاخه ماز
secateur	شاخه قطع کن
triradiate	سه شاخه سه شعاعی
twigged	شاخه دار
twiggy	شاخه دار
twing	شاخه کوچک
viminal	شاخه دهنده
branch	شاخه دراوردن
winging	شاخه شعبه
Dont break that branch off.	آن شاخه رانشکن
blind alley	شاخه بن بست
blind alleys	شاخه بن بست
spriggy	شاخه دار
subshrub	شاخه کوچک
link	شاخه رابط
three arm protractor	نقاله سه شاخه
coppice	شاخه زاد
tow level forked junction	دو شاخه ناهمکف
wing	شاخه شعبه
tow level forked junction	دو شاخه دو ترازه
traverse leg	شاخه پیمایش
coppices	شاخه زاد
battery charging plug	دو شاخه باتری پر کن
ramifications	شاخه شاخگی
ramification	شاخه شاخگی
offshoots	شاخه نورسته
crotches	تیر دو شاخه
prong	شاخه رودیانهر
prongs	شاخه رودیانهر
sprigs	شاخه کوچک
twig	: شاخه کوچک
twigs	: شاخه کوچک
tuning fork	دو شاخه صوتی
cable connector	دو شاخه کابل
sprig	شاخه کوچک
offshoot	شاخه نورسته
banana pin	دو شاخه رادیو
arborescent	شاخه مانند
boughed	شاخه دار
branchy	شاخه دار
affluent	شاخه رود
toppers	شاخه زن سوهان