English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (13 milliseconds)
English Persian
spray شاخه کوچک
sprayed شاخه کوچک
spraying شاخه کوچک
sprays شاخه کوچک
sprig شاخه کوچک
sprigs شاخه کوچک
branchlet شاخه کوچک
subshrub شاخه کوچک
twing شاخه کوچک
Search result with all words
pin فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinned فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinning فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
twig : شاخه کوچک
twigs : شاخه کوچک
sprit جوانه یا شاخه کوچک
subshrub شاخه فرعی گیاه کوچک
Other Matches
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
ramify شاخه شاخه شدن
branch شاخه شاخه شدن
forkedly بطور شاخه شاخه
arborization شاخه شاخه شدگی
branches شاخه شاخه شدن
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
pin در شاخه
limbless بی شاخه
fork شاخه
arm شاخه
ramus شاخه
forking سه شاخه
forking شاخه
boughs شاخه
bough شاخه
plugs دو شاخه
plugging دو شاخه
plug دو شاخه
nibs شاخه
nib شاخه
ramulose شاخه شاخه
Br شاخه
nid شاخه
branch شاخه
branches شاخه
ramulous شاخه شاخه
three way سه شاخه
variation شاخه
virga شاخه
furcate شاخه شاخه
branch lines شاخه
branch cutter شاخه بر
connection plug دو شاخه
bifurcation شاخه
branch line شاخه
limbs شاخه
limb شاخه
doddered بی شاخه
trifurcation سه شاخه
fork سه شاخه
knag ته شاخه
trifid سه شاخه
intersection leg شاخه
acaulescent بی شاخه
embranchment شاخه
pinning در شاخه
pinned در شاخه
variations شاخه
alleys شاخه ماز
female plug دو شاخه ماده
biramous دارای دو شاخه
alley شاخه ماز
boughed شاخه دار
branchy شاخه دار
alleyways شاخه ماز
ramify شاخه بستن
coppices شاخه زاد
cable connector دو شاخه کابل
ramify شاخه دادن
branching شاخه گزینی
ramiform شاخه مانند
ram's horn hook قلاب دو شاخه
forked شاخه دار
provine شاخه خوابانده
coppice شاخه زاد
prongs شاخه رودیانهر
branches شاخه دراوردن
insessorial شاخه نشین
fork of ... river شاخه رودخانه ...
topper شاخه زن سوهان
lamina شاخه پردهای
toppers شاخه زن سوهان
arborescent شاخه مانند
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
gray ramus شاخه خاکستری
prong شاخه رودیانهر
intersection leg شاخه یک همبر
linear portion شاخه خطی
affluent شاخه رود
ramifications شاخه شاخگی
ramification شاخه شاخگی
banana pin دو شاخه رادیو
offshoot شاخه نورسته
passerine شاخه نشین
crotch تیر دو شاخه
offshoots شاخه نورسته
disbranch بی شاخه کردن
bifurcate دو شاخه شدن
distributary رود شاخه
dog leg شاخه فرعی
crotches تیر دو شاخه
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
easing out line شاخه شل کننده
outbranch شاخه گستردن
lamin شاخه پردهای
tuning forks دو شاخه صوتی
link شاخه رابط
line of business شاخه پیشه
wing شاخه شعبه
winging شاخه شعبه
tributary شاخه رود
sprouts جوانه شاخه
division شاخه [دانشی]
area شاخه [دانشی]
field شاخه [دانشی]
triradiate سه شاخه سه شعاعی
twigged شاخه دار
branch شاخه [دانشی]
sprout جوانه شاخه
twiggy شاخه دار
tributaries شاخه انشعاب
tributaries شاخه رود
three arm protractor نقاله سه شاخه
sprouted جوانه شاخه
branch شاخه دراوردن
blind alleys شاخه بن بست
blind alley شاخه بن بست
tuning fork دو شاخه صوتی
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
spriggy شاخه دار
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
tributary شاخه انشعاب
traverse leg شاخه پیمایش
secateur شاخه قطع کن
viminal شاخه دهنده
grain شاخه چنگال
bifurcation شکاف گاه شاخه
bifurcation تقسیم بدو شاخه
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
wind component شاخه سمتی باد
leg شاخه مسیر حرکت
layer رگه شاخه خوابانده
twin plug دو شاخه وسایل برقی
percher مرغ شاخه نشین
deadwood شاخه خشکیده درخت
two pin plug دو شاخه وسایل برقی
utensil plug دو شاخه وسایل برقی
legs شاخه مسیر حرکت
layers رگه شاخه خوابانده
bayou شاخه فرعی رودخانه
strick شاخه درخت کتان
hierarchical communications system شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
tine نوک شاخه یاسیخ
tri corn کلاه سه گوشه سه شاخه
dog-leg [شاخه فرعی پله]
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
cluster اویز چند شاخه
cluster bomb اویز چند شاخه
cluster bombs اویز چند شاخه
pricket شمعدان شاخه دار
pruning knife چاقوی شاخه زنی
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
clusters اویز چند شاخه
trifurcate بسه شاخه تقسیم شدن
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
unplugs خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug خارج کردن دو شاخه از سوکت
pallet jack جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
candelabrum شمع دان چند شاخه
tridentate نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
trident نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
divided magnetic circuit مدار مغناطیسی چند شاخه
truncate شاخه زدن ناقص کردن
truncated شاخه زدن ناقص کردن
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
leg خط واصل بین دو نقطه شاخه
randie branching index شاخص شاخه زنی رندیچ
truncates شاخه زدن ناقص کردن
pallet truck جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
cultrate بشکل چاقوی شاخه زنی
truncating شاخه زدن ناقص کردن
lifting cart جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
cultrated بشکل چاقوی شاخه زنی
vimineous دارای شاخه وترکههای خم شونده
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
deflection component of trail شاخه سمتی معبر حرکت
legs خط واصل بین دو نقطه شاخه
chandelier شمع دان چند شاخه لوستر
forking محل انشعاب چند شاخه شدن
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
chandeliers شمع دان چند شاخه لوستر
snagged پراز ته شاخه دارای برامدگیهای ناصاف
fork محل انشعاب چند شاخه شدن
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
timber hitch گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com