Dictiornary-Farsi | شاخه گزینی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
branching	شاخه گزینی


Other Matches

hierarchical communications system	شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate	از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
canalization	ره گزینی
monogyny	یک زن گزینی
monogamy	یک شو گزینی
line switching	خط گزینی
branch	شاخه شاخه شدن
arborization	شاخه شاخه شدگی
forkedly	بطور شاخه شاخه
branches	شاخه شاخه شدن
ramify	شاخه شاخه شدن
regioselectivity	جهت گزینی
personnel selection	کارمند گزینی
permselectivity	نفوذ گزینی
switching	راه گزینی
item selection	پرسش گزینی
accommodations	بوم گزینی
accommodation	بوم گزینی
monandry	یک همسر گزینی
message switching	پیام گزینی
object choice	شیئی گزینی
domiciliation	مسکن گزینی
channelling	راه گزینی
circuit switching	راه گزینی مداری
word choice test	ازمون واژه گزینی
switch theory	نظریه راه گزینی
context switching	راه گزینی قرینه
polygyny	چند زوجه گزینی
switching variable	متغیر راه گزینی
switching network	شبکه راه گزینی
switching center	مرکز راه گزینی
drive channelling	راه گزینی سائق
bank switching	راه گزینی محدوده
line switching	راه گزینی خطی
error choice technique	شیوه خطا گزینی
dog leg	شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
automatic message switching	راه گزینی خودکار پیام
automatic mode switching	راه گزینی حالت خودکار
packet switching	راه گزینی بسته کوچک
self selection	انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
bifurcate	چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
receding leg	شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
polygamy	چند همسری چند همسر گزینی
bough	شاخه
ramulose	شاخه شاخه
ramulous	شاخه شاخه
ramus	شاخه
branch lines	شاخه
furcate	شاخه شاخه
intersection leg	شاخه
embranchment	شاخه
boughs	شاخه
bifurcation	شاخه
limbless	بی شاخه
branch cutter	شاخه بر
plugs	دو شاخه
plugging	دو شاخه
knag	ته شاخه
plug	دو شاخه
nid	شاخه
nibs	شاخه
nib	شاخه
acaulescent	بی شاخه
connection plug	دو شاخه
branch line	شاخه
branch	شاخه
Br	شاخه
doddered	بی شاخه
virga	شاخه
arm	شاخه
forking	شاخه
branches	شاخه
fork	شاخه
forking	سه شاخه
trifurcation	سه شاخه
pin	در شاخه
variation	شاخه
variations	شاخه
fork	سه شاخه
limbs	شاخه
three way	سه شاخه
limb	شاخه
pinned	در شاخه
trifid	سه شاخه
pinning	در شاخه
polyandry	چند شوهری چند شو گزینی
insessorial	شاخه نشین
distributary	رود شاخه
gray ramus	شاخه خاکستری
disbranch	بی شاخه کردن
dog leg	شاخه فرعی
easing out line	شاخه شل کننده
line of business	شاخه پیشه
female plug	دو شاخه ماده
fork of ... river	شاخه رودخانه ...
division	شاخه [دانشی]
area	شاخه [دانشی]
field	شاخه [دانشی]
branch	شاخه [دانشی]
intersection leg	شاخه یک همبر
passerine	شاخه نشین
secateur	شاخه قطع کن
traverse leg	شاخه پیمایش
subshrub	شاخه کوچک
provine	شاخه خوابانده
tow level forked junction	دو شاخه دو ترازه
ram's horn hook	قلاب دو شاخه
ramiform	شاخه مانند
tow level forked junction	دو شاخه ناهمکف
ramify	شاخه دادن
three arm protractor	نقاله سه شاخه
triradiate	سه شاخه سه شعاعی
outbranch	شاخه گستردن
twigged	شاخه دار
lamin	شاخه پردهای
lamina	شاخه پردهای
ramify	شاخه بستن
linear portion	شاخه خطی
Dont break that branch off.	آن شاخه رانشکن
viminal	شاخه دهنده
twing	شاخه کوچک
twiggy	شاخه دار
spriggy	شاخه دار
grain	شاخه چنگال
crotch	تیر دو شاخه
branches	شاخه دراوردن
twig	: شاخه کوچک
twigs	: شاخه کوچک
tuning fork	دو شاخه صوتی
tuning forks	دو شاخه صوتی
branch	شاخه دراوردن
tributaries	شاخه انشعاب
tributaries	شاخه رود
tributary	شاخه انشعاب
tributary	شاخه رود
sprout	جوانه شاخه
sprouted	جوانه شاخه
sprouts	جوانه شاخه
blind alley	شاخه بن بست
coppice	شاخه زاد
coppices	شاخه زاد
crotches	تیر دو شاخه
forked	شاخه دار
sprays	شاخه کوچک
spraying	شاخه کوچک
sprayed	شاخه کوچک
spray	شاخه کوچک
alleyways	شاخه ماز
alleys	شاخه ماز
sprig	شاخه کوچک
sprigs	شاخه کوچک
alley	شاخه ماز
prong	شاخه رودیانهر
prongs	شاخه رودیانهر
blind alleys	شاخه بن بست
offshoot	شاخه نورسته
battery charging plug	دو شاخه باتری پر کن
arborescent	شاخه مانند
banana pin	دو شاخه رادیو
bifurcate	دو شاخه شدن
branchy	شاخه دار
biramous	دارای دو شاخه
boughed	شاخه دار
branchlet	شاخه کوچک
cable connector	دو شاخه کابل
winging	شاخه شعبه
wing	شاخه شعبه
link	شاخه رابط
affluent	شاخه رود
topper	شاخه زن سوهان
ramification	شاخه شاخگی
offshoots	شاخه نورسته
ramifications	شاخه شاخگی
toppers	شاخه زن سوهان
layers	رگه شاخه خوابانده
To cut off a branch .	شاخه ای را قطع کردن
layer	رگه شاخه خوابانده
dog-leg	[شاخه فرعی پله]
cluster	اویز چند شاخه
tine	نوک شاخه یاسیخ
clusters	اویز چند شاخه
two pin plug	دو شاخه وسایل برقی
utensil plug	دو شاخه وسایل برقی
cluster bomb	اویز چند شاخه
twin plug	دو شاخه وسایل برقی
tri corn	کلاه سه گوشه سه شاخه
deflection component of trail	شاخه سمتی مسیر
deadwood	شاخه خشکیده درخت
wind component	شاخه سمتی باد
strick	شاخه درخت کتان
sprit	جوانه یا شاخه کوچک
cluster bombs	اویز چند شاخه
to lop off a branch [from a tree]	شاخه ای را [از درختی] بریدن
legs	شاخه مسیر حرکت
bayou	شاخه فرعی رودخانه
pruning knife	چاقوی شاخه زنی
leg	شاخه مسیر حرکت
pricket	شمعدان شاخه دار
hierarchical communications system	شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
bifurcation	شکاف گاه شاخه