Dictiornary-Farsi | شاخک حساس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (11 milliseconds)

English	Persian
palpi	شاخک حساس


Search result with all words

tentacle	شاخک حساس ریشه حساس
tentacles	شاخک حساس ریشه حساس
palpus	شاخک حساس سبیل
spicula	سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
spicule	سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
tentacular	دارای شاخک حساس
tentacular	شبیه شاخک حساس
Other Matches

lamellicorn	شاخک دار دارای شاخک پهن
horn	شاخک مین ارتعاشی شاخک مجاورتی مین
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
palpiferous	شاخک بر
antennule	شاخک
stem	شاخک
stemmed	شاخک
antenna	شاخک
cornicle	شاخک
stems	شاخک
antennae	شاخک
stemming	شاخک
antennas	شاخک
ramus	شاخک
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
side contact	شاخک لامپ
palpiform	شاخک مانند
palpate	شاخک دار
top cap	شاخک لامپ
trolley frog	شاخک ترن برقی
longicorn	دارای شاخک دراز
corniculate	دارای شاخ یا شاخک
snagline mine	مین با شاخک شناور
long horned grasshopper	ملخ شاخک دراز
antenna mine	مین شاخک دار دریایی
switch horn	سویچ مین شاخک دار
long horned beetle	سوسک شاخک درازخانواده Cerambycidae
tender	حساس
elastic demand	حساس
passible	حساس
activator	حساس گر
acute	حساس
sentimental	حساس
feisty	حساس
sensitive clay	رس حساس
sensate	حساس
elastic	حساس
prominent	حساس
key <adj.>	حساس
tenderest	حساس
tendering	حساس
sensitive	حساس
vigilant	حساس
delicate	حساس
tendered	حساس
exquisite	حساس
critical	حساس
ticklish	حساس
susceptive	حساس
supersensitive	حساس
sharp nosed	حساس
alive	حساس
techy	حساس
sensor	حساس
thin skinned	حساس
arabesque [Eslimi]	طرح اسلیمی [الهام گرفته شده از شاخک ها و پیچک های درخت مو که کل متن را به همراه نگاره های دیگر فرا می گیرد.]
skinless	خیلی حساس
high strung	بسیار حساس
hyperaesthetic	زیاده از حد حساس
supersensitive	حساس شده
critical position	پوزیسیون حساس
a sensitive subject [topic]	موضوعی حساس
sensitizer	حساس کننده
gleg	حساس باهوش
sensory nerves	پیهای حساس
feelingly	بطور حساس
hygrosensitive	حساس به رطوبت
elastic supply	عرضه حساس
sensitization	حساس شدن
critical mass	توده حساس
supersensitive	فوق حساس
sensitization	حساس کردن
vibrissa	موی حساس
senseful	خیلی حساس
overstrung	خیلی حساس
mimosa	گیاه حساس
sensitive plant	گیاه حساس
kittle	هوشیار حساس
sensitive zone	منطقه حساس
key terrain	زمین حساس
sensitization	حساس سازی
key position	شغل حساس
key points	نقاط حساس
keop soo	نقاط حساس
it touched him on the raw	بنقطه حساس
pixilated	خیلی حساس
tenderized	حساس کردن
sensitizes	حساس کردن
insensible	غیر حساس
sensitised	حساس شدن
sensitized	حساس شدن
sensitized	حساس کردن
sensitize	حساس شدن
sensitize	حساس کردن
sensitively	بطور حساس
tendering	حساس بودن
insensitivity	غیر حساس
insensitive	غیر حساس
tenderizes	حساس کردن
tenderize	حساس کردن
tenderising	حساس کردن
tenderizing	حساس کردن
tenderises	حساس کردن
tenderised	حساس کردن
sensitizing	حساس شدن
sensitizing	حساس کردن
sensitizes	حساس شدن
tenderest	حساس بودن
sensitising	حساس شدن
critical facility	تاسیسات حساس
stark	حساس سفت
starker	حساس سفت
jumpy	بیقرار حساس
critical item	اماد حساس
perceptive	حساس و باهوش
starkest	حساس سفت
starkly	حساس سفت
sensitising	حساس کردن
sensitised	حساس کردن
tendered	حساس بودن
sensitises	حساس کردن
tender	حساس بودن
sensitises	حساس شدن
soft boiled	نیم بند حساس
susceptible	حساس مستعد پذیرش
supersensitive	فوق العاده حساس
electrosensitive paper	کاغذ حساس الکترونیکی
youch sensitive screen	صفحه حساس به تماس
touch sensitive panel	صفحه حساس به تماس
susceptible to pain	حساس نسبت بدرد
touchier	نازک نارنجی حساس
sensitive to light	حساس نسبت به روشنایی
tender minded	دارای فکر حساس
touchiest	نازک نارنجی حساس
pressure sensitive pen	قلم حساس به فشار
key position	موضع حساس و مهم
touch sensitive tablet	تابلو حساس به تماس
touch panel	صفحه حساس به تماس
hypergolic fuel	سوخت فوق حساس
sentient	حساس دستخوش احساسات
inelastic demand	تقاضای غیر حساس
sensitivities	حساس بودن به چیزی
touchy	نازک نارنجی حساس
sensitivity	حساس بودن به چیزی
context sensitive	حساس نسبت به متن
context sensitive help	کمک حساس به قرینه
kyusho	نقاط حساس بدن
vital points	نقاط حساس بدن
tentacle	موی حساس جانور
laminitis	اماس لایههای حساس
detecting circuit	مدار حساس مین
dipneedle circuit	مدار حساس مغناطیسی
tentacles	موی حساس جانور
key terrain features	عوارض حساس زمین
fluxgate	وسیله حساس به مین مغناطیسی
light sensitive cell	سلول حساس در برابر نور
detector paper	کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
dunnite	نوعی ماده منفجر حساس
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
pressure sensitive keyboard	صفحه کلید حساس به فشار
sensory	وابسته به مرکز احساس حساس
sensitive	حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
homing mine	مین حساس به انعکاس امواج
touch sensitive display	صفحه نمایش حساس لمسی
panchromatic	حساس نسبت بهمه رنگها
photoconductor	هادی حساس نسبت به نور
otocyst	عضو حساس شنوایی بی مهرگان
light sensitive resistor	مقاومت حساس در برابر نور
hypergolic fuel	سوخت خیلی حساس به اشتعال
photodiode	دیود حساس نسبت به نور
light sensitive layer	لایه یا قشر حساس در برابرنور
rostral	نوک دار شاخک دار
supersensitive	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
dermis	قسمت حساس وعروقی میان پوست
jelly bean	ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
photocell	یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
influence mine	مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
vital point	حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
tag line	جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
epicritic	تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
case sensitive	حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
heliogravure	گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
detectors	گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detector	گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
forms	حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
emulsion laser storage	روش ذخیره سازی دیجیتال با استفاده ازلیزر در مقابل ماده حساس به نور
form	حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
privilege	حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
formed	حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
lasers	روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
laser	روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
computer output microfilm recorder	دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
phototypesetter	وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
digitize	سطح حساس که موقعیت قلم را به حالت عددی تبدیل میکند تا رسم ها وارد کامپیوتر شوند
sense switch	سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
antistatic mat	پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
wet bulb termometere	ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
sense probe	مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
surges	وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود