Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
rhymester
شاعربی استعداد وکم مایه
Other Matches
rimester
قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
bituminous binder
مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
average strength
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
parted
با استعداد
talents
استعداد
gifted
با استعداد
simpleminded
کم استعداد
turns
استعداد
turn
استعداد
susceptivity
استعداد
aptitude
استعداد
talentless
بی استعداد
susceptibility
استعداد
talent
استعداد
capability
استعداد
unintelligent
بی استعداد
predispostion
استعداد
geniuses
استعداد
capacities
استعداد
property
استعداد
capacity
استعداد
ingenuity
استعداد
talented
استعداد
ungifted
بی استعداد
aptitudes
استعداد
verve
استعداد
inapt
بی استعداد
brilliance
استعداد
potentialities
استعداد
potentiality
استعداد
genius
استعداد
amplitude
استعداد
cabiler
استعداد
gormless
کم استعداد
endowments
استعداد
aptness
استعداد
liability to disease
استعداد
endowment
استعداد
authorized strength
استعداد مجاز
capability
استعداد پیشرفت
capacities
استعداد مقام
division slice
استعداد لشگری
resistibility
استعداد مقاومت
artistic aptitude
استعداد هنری
reproductivity
استعداد تولید
caliber
گنجایش استعداد
command strength
استعداد یکان
reproductivity
استعداد هم اوری
capacities
گنجایش استعداد
capacity
استعداد مقام
mechanical aptitude
استعداد فنی
flair
استعداد خصیصه
aptitude tests
ازمون استعداد
indisposedness
عدم استعداد
aptitude test
ازمون استعداد
occupational aptitude
استعداد شغلی
imitativeness
استعداد تقلید
artistry
استعداد هنرپیشگی
cleverness
هوشیاری استعداد
indisposition
عدم استعداد
indispositions
عدم استعداد
frost susceptibility
استعداد یخزدگی
academic aptitude
استعداد تحصیلی
capacity
گنجایش استعداد
scholastic aptitude
استعداد تحصیلی
end strength
استعداد نهایی
palooka
بوکسور بی استعداد
tendencies
توجه استعداد
shift
نوبتی استعداد
shifts
نوبتی استعداد
arts
استعداد استادی
art
استعداد استادی
cleverest
باهوش با استعداد
cleverer
باهوش با استعداد
clever
باهوش با استعداد
child prodigy
بچهبا استعداد
shifted
نوبتی استعداد
war strenght
استعداد جنگی
tendency
توجه استعداد
strengths
استعداد رزمی
liability
بدهکاری استعداد
strength
استعداد رزمی
liabilities
بدهکاری استعداد
risible faculty
استعداد خنده
capable
با استعداد صلاحیتدار
sconce
جمجمه استعداد
talent for musics
استعداد یا ذوق موسیقی
level of strength
میزان استعداد رزمی
versatile
دارای استعداد و ذوق
manpower cieling
سطح استعداد پرسنل
differential aptitude tests
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
the talnet of the country
مردم با استعداد کشور
fabllibility
استعداد خطا کردن
naturals
مسلم استعداد ذاتی
potentially
با داشتن استعداد نهانی
habiliment
جامه استعداد فکری
natural
مسلم استعداد ذاتی
knack
صدای شلاق استعداد
gifts
دارای استعداد کردن
gifts
استعداد پیشکش کردن
gift
دارای استعداد کردن
accountable strength
استعداد قابل محاسبه
accountable strength
استعداد قابل توجه
effective strength
استعداد رزمی موثر
level of strength
سطح استعداد رزمی
gift
استعداد پیشکش کردن
flatlander
موج سوار کم استعداد
vocational aptitude test
ازمون استعداد شغلی
gifted
موید شخص با استعداد
attack size
استعداد وسایل درگیر در تک
potentialize
دارای استعداد کردن
scholastic aptitude test
ازمون استعداد تحصیلی
physical aptitude test
ازمون استعداد جسمانی
allotropy
استعداد تغییر و تبدیل
reduced strenght
حداقل استعداد جنگی
able
با استعداد صلاحیت دار
peak strenght
حداکثر استعداد مجاز
self rating
تعیین میزان استعداد خود
battle bill
فهرست استعداد رزمی ناو
peace time complement
استعداد مجاز زمان صلح
Iranians have a gift of tongues.
ایرانیها استعداد زبان دارند
edacity
استعداد خوردن شکم پرستی
potential
دارای استعداد نهانی پتانسیل
strength
قدرت رزمی استعداد نفری
potentiality
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potentialities
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
faculty
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
means end capacity
استعداد درک وسیله- هدف
strengths
قدرت رزمی استعداد نفری
personnel ceiling
سقف استعداد مجاز پرسنلی
wishy washy
کم مایه
gravamen
مایه غم
principals
مایه
thins
کم مایه
resource
مایه
genitor
مایه
germen
مایه
wishy-washy
کم مایه
thinnest
کم مایه
thin
کم مایه
motif
مایه
low pitched
کم مایه
low-pitched
کم مایه
thinned
کم مایه
principal
مایه
motifs
مایه
thinners
کم مایه
stock
: مایه
stocked
: مایه
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
peace time establishment
جدول استعداد مجاز زمان صلح
criticaster
نقاد کم مایه
poor gas
گاز کم مایه
cuse of a
مایه هراس
endoplasm
درون مایه
cumbrous
مایه زحمت
chromaticity
فام مایه
disfiguration
مایه زشتی
concretive
مایه انجماد
compressive
مایه تراکم
feeding cloth
مایه رسان
molif
مایه اصلی
surpriser
مایه حیرت
staff of life
مایه حیات
short clay
خاک کم مایه
petiolin
خیو مایه
scunner
مایه نفرت
rich mix
مخلوط پر مایه
phlogiston
مایه اتش
plastic clay
خاک رس پر مایه
tough clay
خاک رس پر مایه
poor lime
اهک کم مایه
principal and profit
مایه و سود
rear waistlock and forward single leg
درو با مایه از مچ پا
rouser
مایه حیرت
mitigative
مایه کاهش
to tone up
کم مایه شدن
feeling tone
مایه احساسی
gazing stock
مایه عبرت
pure color
رنگ مایه
Principal and interest .
مایه وسود
the root of dispute
مایه نزاع
inoculator
مایه کوب
key note
معرف مایه
key note
مایه نما
laughingstock
مایه خنده
lean concrete
بتن کم مایه
lee shore
مایه خطر
wage funds
مایه دستمزد
meagre lime
اهک کم مایه
rich lime
اهک پر مایه
inoculation
مایه کوبی
off key
خارج از مایه
baits
مایه تطمیع
placebo
مایه تسکین
baited
مایه تطمیع
bait
مایه تطمیع
motifs
مایه اصلی
motif
مایه اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com