English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (12 milliseconds)
English Persian
cop-out شانه خالی
cop-outs شانه خالی
Search result with all words
quail شانه خالی کردن
quails شانه خالی کردن
flinch شانه خالی کردن
flinched شانه خالی کردن
flinches شانه خالی کردن
flinching شانه خالی کردن
lie down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
shirk شانه خالی کردن از
shirked شانه خالی کردن از
shirking شانه خالی کردن از
shirks شانه خالی کردن از
shrink شانه خالی کردن از
shrinking شانه خالی کردن از
shrinks شانه خالی کردن از
weasel شانه خالی کردن
weasels شانه خالی کردن
bleneh شانه خالی کردن
sign off از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
to c. ata difficulty ازسختی شانه خالی کردن
to overrun one's duty از انجام وفیفه شانه خالی کردن
To shirk ones responsibility . اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
shrink one's duty از انجام وظیفه شانه خالی کردن
repudiate شانه خالی کردن
shirk شانه خالی کردن
evade شانه خالی کردن
beat شانه خالی کردن
cop-out شانه خالی کردن
Other Matches
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
blankest 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
head to head رقابت شانه به شانه
vacancy محل خالی جای خالی
vacancies محل خالی جای خالی
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
shoulders شانه
scapulas شانه
harrower شانه زن
shouldering شانه
epaule شانه
boek bou شانه
shouldered شانه
shoulder شانه
combings دم شانه
master slave manipulator یک شانه
scapula شانه
pitchfork شانه
pitchforks شانه
beater شانه
iekke شانه ها
comb شانه
combed شانه
omoplate شانه
combing شانه
clipped شانه فشنگ
boughs شانه حیوان
bough شانه حیوان
shouldered شانه راه
curries شانه یا قشوکردن
honey comb شانه عسل
curry شانه یا قشوکردن
shouldering شانه راه
clips شانه فشنگ
shoulder شانه راه
verges شانه راه
hard shoulder شانه استوار
shoulder blades استخوان شانه
heckling شانه کردن
verge شانه راه
heckles شانه کردن
verge شانه نااستوار
clip شانه فشنگ
lapwings شانه بسر
heckled شانه کردن
heckle شانه کردن
lapwing شانه بسر
verges شانه نااستوار
honeycombs شانه عسل
honeycomb شانه عسل
shoulder blade استخوان شانه
teazels شانه چوپان
brushed شانه خورده
Afro pick شانه مخصوص فر
rake comb شانه شیاری
hoopoe شانه بسر
hatchel شانه کتان
hackle شانه کردن
fly comb شانه ارهای
flush shoulder شانه همکف
flush shoulder شانه همسطح
flax comb شانه کتان
shoulder brace شانه بند
pectinated شانه دار
rack type cutter شانه رنده
raised shoulder شانه سکویی
teazel شانه زدن
teazles شانه چوپان
teazle شانه چوپان
teasels شانه چوپان
soft shoulder شانه هموار
teazle شانه زدن
shoulder of road شانه راه
teasel شانه چوپان
shoulder balance بالانس شانه
scaular استخوان شانه
raised shoulder شانه برجسته
epauliere شانه پوش
Comb ( brush ) your hair . موهایت را شانه کن
clippings شانه فشنگ
broad shouldered شانه پهن
neck and neck شانه بشانه
arch spring line شانه طاق
hard shouder شانه راست
unkempt شانه نکرده
harness بند شانه
harnessed بند شانه
harnessing بند شانه
clip ejector شانه پران
clip laten شانه گیر
epauliere زره شانه
ctenophore شانه داران
ctenophora شانه داران
ctenoid شانه مانند
comb case شانه دان
shoulders شانه راه
teeth of the comb دندانه های شانه
shrugging شانه را بالا انداختن
winnowwing fan جام پنجه شانه
shrug شانه را بالا انداختن
shrugged شانه را بالا انداختن
verge شانه تحکیم نشده
teazel خارخسک شانه چوپان
shouldering هرچیزی شبیه شانه
acromial متعلق بنوک شانه
shouldered هرچیزی شبیه شانه
camail زره شانه وگردن
shoulder هرچیزی شبیه شانه
comber ماشین شانه زنی
verges شانه خاکی جاده
verges شانه تثبیت نشده
verges شانه تحکیم نشده
verge شانه خاکی جاده
horned grebe مرغابی شانه بسر
pectinate شانهای شانه دار
scapulo humeral وابسته به شانه وبازو
verge شانه تثبیت نشده
shoulder roll چرخیدن روی شانه ها
square shouldered دارای شانه پهن
shoulders هرچیزی شبیه شانه
teasers شانه کننده پشم
hard shoulder شانه تثبیت شده
hard shoulder شانه تحکیم شده
teazels خارزدن شانه زدن
teasels خارزدن شانه زدن
teazles خارزدن شانه زدن
teasel خارزدن شانه زدن
teaser شانه کننده پشم
heckles بباد طعنه گرفتن شانه
carding شانه کردن پشم یاپنبه
heckled بباد طعنه گرفتن شانه
heckle بباد طعنه گرفتن شانه
He shrugged his shoulders. او [مرد] شانه اش را بالا انداخت.
dabchick اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
subscapular واقع در زیر استخوان شانه
hatchel کتان پاک کن شانه زدن
heckling بباد طعنه گرفتن شانه
clipped شانه فشنگ گیره کاغذ
clips شانه فشنگ گیره کاغذ
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
back-comb شانه کردن مو به سمت فرق سر
clippings شانه فشنگ گیره کاغذ
clip شانه فشنگ گیره کاغذ
ravel شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
shrugged بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
shoulder knot روبان یاحمایل زینتی روی شانه
shrugging بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrug بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
d. muscle ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
She had let her hair down . موهایش را ریخته بود روی شانه اش
to reject something with a shrug [of the shoulders] با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
slacker کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
noil خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
slackers کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
lateral raise تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
candlesticks بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
he felt a t. on his shoulder احساس دست بخوردگی روی شانه خودکرد
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
ctenophoran وابسته بشانه داران جانور شانه دار
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
atlas قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlases قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
humeral veil پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
daisy ham قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
wryneck یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
pastrami گوشت ادویه زده ودودی شده شانه گاو
rue raddy تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
swing bell اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
high leg attack and shoulder control زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
swing bar اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
color پرچم یکان یا جنگی نشان و درجه روی شانه وسینه
carding brush شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
cowlstaff چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
scapular عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
emptied خالی
blank cell سل خالی
tenantless خالی
underweight سر خالی
light-weight سر خالی
devoid خالی از
frothy <adj.> تو خالی
empty خالی
forspent خالی
emptier خالی
toom : خالی
stilted <adj.> تو خالی
emptiest خالی
vacuous خالی
phantom <adj.> تو خالی
arid خالی
windy خالی
unoccupied خالی
devoid خالی
bare خالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com