English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
flush shoulder شانه همکف
Other Matches
level crossing گذرگاه همکف
level crossings گذرگاه همکف
flush kerb جدول همکف
ground floor اشکوب همکف زمین
ground floor طبقه همکف ساختمان
ground floor طبقه همکف زمین
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
head to head رقابت شانه به شانه
flush kerb لبه همکف لبه پوشیده
pitchforks شانه
pitchfork شانه
scapula شانه
combings دم شانه
epaule شانه
boek bou شانه
scapulas شانه
shoulder شانه
harrower شانه زن
shouldered شانه
comb شانه
combed شانه
shouldering شانه
combing شانه
shoulders شانه
iekke شانه ها
beater شانه
omoplate شانه
master slave manipulator یک شانه
cop-out شانه خالی
shouldered شانه راه
brushed شانه خورده
teazle شانه زدن
teazle شانه چوپان
teazel شانه زدن
shouldering شانه راه
soft shoulder شانه هموار
shoulder of road شانه راه
cop-outs شانه خالی
verge شانه نااستوار
rake comb شانه شیاری
shoulder شانه راه
hard shouder شانه راست
Afro pick شانه مخصوص فر
verges شانه نااستوار
Comb ( brush ) your hair . موهایت را شانه کن
verges شانه راه
shoulder brace شانه بند
shoulders شانه راه
ctenophora شانه داران
ctenophore شانه داران
epauliere زره شانه
neck and neck شانه بشانه
flax comb شانه کتان
hatchel شانه کتان
flush shoulder شانه همسطح
verge شانه راه
fly comb شانه ارهای
hoopoe شانه بسر
hackle شانه کردن
ctenoid شانه مانند
pectinated شانه دار
shoulder balance بالانس شانه
unkempt شانه نکرده
raised shoulder شانه برجسته
arch spring line شانه طاق
raised shoulder شانه سکویی
rack type cutter شانه رنده
epauliere شانه پوش
broad shouldered شانه پهن
clip ejector شانه پران
clip laten شانه گیر
comb case شانه دان
honey comb شانه عسل
clips شانه فشنگ
heckling شانه کردن
harnessing بند شانه
harnessed بند شانه
heckles شانه کردن
harness بند شانه
heckled شانه کردن
lapwing شانه بسر
clip شانه فشنگ
heckle شانه کردن
honeycombs شانه عسل
honeycomb شانه عسل
clipped شانه فشنگ
clippings شانه فشنگ
boughs شانه حیوان
bough شانه حیوان
teazels شانه چوپان
curry شانه یا قشوکردن
shoulder blade استخوان شانه
shoulder blades استخوان شانه
hard shoulder شانه استوار
teazles شانه چوپان
teasel شانه چوپان
lapwings شانه بسر
teasels شانه چوپان
curries شانه یا قشوکردن
scaular استخوان شانه
shrug شانه را بالا انداختن
quails شانه خالی کردن
flinches شانه خالی کردن
quail شانه خالی کردن
shrugging شانه را بالا انداختن
flinching شانه خالی کردن
teazles خارزدن شانه زدن
scapulo humeral وابسته به شانه وبازو
flinch شانه خالی کردن
horned grebe مرغابی شانه بسر
teazel خارخسک شانه چوپان
winnowwing fan جام پنجه شانه
square shouldered دارای شانه پهن
shoulder roll چرخیدن روی شانه ها
hard shoulder شانه تثبیت شده
teasers شانه کننده پشم
pectinate شانهای شانه دار
teaser شانه کننده پشم
flinched شانه خالی کردن
shrugged شانه را بالا انداختن
weasels شانه خالی کردن
beat شانه خالی کردن
shouldering هرچیزی شبیه شانه
hard shoulder شانه تحکیم شده
shouldered هرچیزی شبیه شانه
cop-out شانه خالی کردن
teasel خارزدن شانه زدن
shoulder هرچیزی شبیه شانه
shrink شانه خالی کردن از
verges شانه خاکی جاده
shrinking شانه خالی کردن از
verges شانه تثبیت نشده
verges شانه تحکیم نشده
shrinks شانه خالی کردن از
verge شانه خاکی جاده
weasel شانه خالی کردن
verge شانه تثبیت نشده
verge شانه تحکیم نشده
evade شانه خالی کردن
shirk شانه خالی کردن از
comber ماشین شانه زنی
shirked شانه خالی کردن از
teeth of the comb دندانه های شانه
teazels خارزدن شانه زدن
shirking شانه خالی کردن از
shirks شانه خالی کردن از
camail زره شانه وگردن
bleneh شانه خالی کردن
teasels خارزدن شانه زدن
repudiate شانه خالی کردن
acromial متعلق بنوک شانه
shirk شانه خالی کردن
shoulders هرچیزی شبیه شانه
He shrugged his shoulders. او [مرد] شانه اش را بالا انداخت.
to c. ata difficulty ازسختی شانه خالی کردن
back-comb شانه کردن مو به سمت فرق سر
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
subscapular واقع در زیر استخوان شانه
ravel شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
clip شانه فشنگ گیره کاغذ
heckling بباد طعنه گرفتن شانه
heckles بباد طعنه گرفتن شانه
carding شانه کردن پشم یاپنبه
clips شانه فشنگ گیره کاغذ
heckle بباد طعنه گرفتن شانه
heckled بباد طعنه گرفتن شانه
clippings شانه فشنگ گیره کاغذ
hatchel کتان پاک کن شانه زدن
clipped شانه فشنگ گیره کاغذ
dabchick اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
shrug بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
To shirk ones responsibility . اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
shrugged بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
d. muscle ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
lie down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
shrink one's duty از انجام وظیفه شانه خالی کردن
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
to reject something with a shrug [of the shoulders] با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
She had let her hair down . موهایش را ریخته بود روی شانه اش
shrugging بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
to overrun one's duty از انجام وفیفه شانه خالی کردن
shoulder knot روبان یاحمایل زینتی روی شانه
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
lateral raise تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
slackers کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
slacker کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
ctenophoran وابسته بشانه داران جانور شانه دار
he felt a t. on his shoulder احساس دست بخوردگی روی شانه خودکرد
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
candlesticks بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
noil خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
sign off از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
atlas قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlases قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
wryneck یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com