Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
curries
شانه یا قشوکردن
curry
شانه یا قشوکردن
Other Matches
curry comb
قشوکردن
hackle
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
head to head
رقابت شانه به شانه
comb
شانه
shoulders
شانه
boek bou
شانه
beater
شانه
combed
شانه
scapula
شانه
combings
دم شانه
shouldering
شانه
scapulas
شانه
shoulder
شانه
shouldered
شانه
pitchforks
شانه
pitchfork
شانه
combing
شانه
epaule
شانه
harrower
شانه زن
master slave manipulator
یک شانه
iekke
شانه ها
omoplate
شانه
shoulder
شانه راه
verge
شانه راه
shoulder brace
شانه بند
flush shoulder
شانه همکف
hoopoe
شانه بسر
shouldered
شانه راه
shoulder balance
بالانس شانه
verges
شانه نااستوار
cop-out
شانه خالی
raised shoulder
شانه سکویی
rack type cutter
شانه رنده
pectinated
شانه دار
neck and neck
شانه بشانه
scaular
استخوان شانه
clip laten
شانه گیر
verges
شانه راه
honey comb
شانه عسل
shoulder of road
شانه راه
hatchel
شانه کتان
broad shouldered
شانه پهن
clip ejector
شانه پران
epauliere
زره شانه
teazel
شانه زدن
comb case
شانه دان
ctenophore
شانه داران
teazle
شانه زدن
ctenoid
شانه مانند
ctenophora
شانه داران
epauliere
شانه پوش
arch spring line
شانه طاق
raised shoulder
شانه برجسته
hackle
شانه کردن
shouldering
شانه راه
fly comb
شانه ارهای
flush shoulder
شانه همسطح
shoulders
شانه راه
flax comb
شانه کتان
unkempt
شانه نکرده
brushed
شانه خورده
teazle
شانه چوپان
teasel
شانه چوپان
verge
شانه نااستوار
clip
شانه فشنگ
clipped
شانه فشنگ
clippings
شانه فشنگ
honeycomb
شانه عسل
clips
شانه فشنگ
bough
شانه حیوان
boughs
شانه حیوان
lapwings
شانه بسر
lapwing
شانه بسر
teasels
شانه چوپان
teazels
شانه چوپان
teazles
شانه چوپان
hard shouder
شانه راست
harness
بند شانه
harnessed
بند شانه
harnessing
بند شانه
soft shoulder
شانه هموار
hard shoulder
شانه استوار
honeycombs
شانه عسل
Comb ( brush ) your hair .
موهایت را شانه کن
heckling
شانه کردن
shoulder blade
استخوان شانه
Afro pick
شانه مخصوص فر
shoulder blades
استخوان شانه
cop-outs
شانه خالی
heckles
شانه کردن
heckled
شانه کردن
rake comb
شانه شیاری
heckle
شانه کردن
hard shoulder
شانه تثبیت شده
weasels
شانه خالی کردن
shoulder roll
چرخیدن روی شانه ها
cop-out
شانه خالی کردن
square shouldered
دارای شانه پهن
hard shoulder
شانه تحکیم شده
verge
شانه تحکیم نشده
verge
شانه تثبیت نشده
verge
شانه خاکی جاده
flinch
شانه خالی کردن
weasel
شانه خالی کردن
shrinks
شانه خالی کردن از
teasers
شانه کننده پشم
teazles
خارزدن شانه زدن
teasel
خارزدن شانه زدن
pectinate
شانهای شانه دار
teasels
خارزدن شانه زدن
scapulo humeral
وابسته به شانه وبازو
teaser
شانه کننده پشم
teazels
خارزدن شانه زدن
shrink
شانه خالی کردن از
flinching
شانه خالی کردن
quail
شانه خالی کردن
quails
شانه خالی کردن
shrinking
شانه خالی کردن از
horned grebe
مرغابی شانه بسر
flinched
شانه خالی کردن
teeth of the comb
دندانه های شانه
bleneh
شانه خالی کردن
shrugged
شانه را بالا انداختن
shouldered
هرچیزی شبیه شانه
acromial
متعلق بنوک شانه
shrugging
شانه را بالا انداختن
shoulder
هرچیزی شبیه شانه
shoulders
هرچیزی شبیه شانه
shirk
شانه خالی کردن از
shirked
شانه خالی کردن از
shirking
شانه خالی کردن از
shirks
شانه خالی کردن از
shouldering
هرچیزی شبیه شانه
shrug
شانه را بالا انداختن
camail
زره شانه وگردن
beat
شانه خالی کردن
evade
شانه خالی کردن
shirk
شانه خالی کردن
verges
شانه تحکیم نشده
repudiate
شانه خالی کردن
comber
ماشین شانه زنی
verges
شانه تثبیت نشده
teazel
خارخسک شانه چوپان
verges
شانه خاکی جاده
winnowwing fan
جام پنجه شانه
flinches
شانه خالی کردن
ravel
شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
He shrugged his shoulders.
او
[مرد]
شانه اش را بالا انداخت.
back-comb
شانه کردن مو به سمت فرق سر
to c. ata difficulty
ازسختی شانه خالی کردن
subscapular
واقع در زیر استخوان شانه
carding
شانه کردن پشم یاپنبه
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
heckling
بباد طعنه گرفتن شانه
heckles
بباد طعنه گرفتن شانه
dabchick
اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
heckled
بباد طعنه گرفتن شانه
hatchel
کتان پاک کن شانه زدن
heckle
بباد طعنه گرفتن شانه
clippings
شانه فشنگ گیره کاغذ
clips
شانه فشنگ گیره کاغذ
clip
شانه فشنگ گیره کاغذ
clipped
شانه فشنگ گیره کاغذ
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
She had let her hair down .
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
shrug
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
To shirk ones responsibility .
اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
lie-down
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie down
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
shrugging
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrink one's duty
از انجام وظیفه شانه خالی کردن
shrugged
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
to reject something with a shrug
[of the shoulders]
با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
to overrun one's duty
از انجام وفیفه شانه خالی کردن
d. muscle
ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
shoulder knot
روبان یاحمایل زینتی روی شانه
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
slackers
کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
he felt a t. on his shoulder
احساس دست بخوردگی روی شانه خودکرد
lateral raise
تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
noil
خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
round-shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
slacker
کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
ctenophoran
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
candlesticks
بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
wryneck
یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
pastrami
گوشت ادویه زده ودودی شده شانه گاو
atlas
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
leg block and under over
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
rue raddy
تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
humeral veil
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
atlases
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
daisy ham
قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
swing bell
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
color
پرچم یکان یا جنگی نشان و درجه روی شانه وسینه
high leg attack and shoulder control
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com