Dictiornary-Farsi | شاهد متخصص | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
skilled witness	شاهد متخصص


Other Matches

fireworker	متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tactician	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert	هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
radiologists	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
vouchers	شاهد
voucher	شاهد
witnessing	شاهد
witnesses	شاهد
witness	شاهد
beholders	شاهد
themes	شاهد
theme	شاهد
testate	شاهد
testifier	شاهد
warranter	شاهد
looker on	شاهد
affiant	شاهد
observers	شاهد
observer	شاهد
testimonial	شاهد
blankest	شاهد
beholder	شاهد
blank	شاهد
witnessed	شاهد
testimonials	شاهد
witnessed	شاهد مدرک
eye witness	شاهد عینی
challenging a witness	جرح شاهد
instance	مثال شاهد
instances	مثال شاهد
witnesses	شاهد مدرک
rebutting evidence	شاهد معارض
eyewitness	شاهد عینی
witness	شاهد مدرک
eye witness	شاهد عینی
witnessing	شاهد مدرک
ocular witness	شاهد عینی
eye-witness	شاهد عینی
expert witness	شاهد خبره
I swear by the almighty that…	خدا شاهد است که ...
testator	شاهد میراث گذار
To produce a witness.	دردادگاه شاهد آوردن
The written statements of the witness.	اظهارات کتبی شاهد
as God is my witness ...	خدا شاهد است ...
evidence	شاهد باگواهی ثابت کردن
I saw it for myself . I was an eye –witness	خودم شاهد قضیه بودم
witnessed	گواه شاهد شهادت دادن
History is the best testimony.	تاریخ بهترین شاهد است
eyewitnesses	شاهد عینی گواه خوددیده
witnessing	گواه شاهد شهادت دادن
witness	گواه شاهد شهادت دادن
witnesses	گواه شاهد شهادت دادن
eyewitness	شاهد عینی گواه خوددیده
eye-witnesses	شاهد عینی گواه خوددیده
Two witnesses should testify.	دو شاهد باید شهادت بدهند
onlooker	رهگذری که چیزی را تماشا می کند یا شاهد می شود
witness stand	محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
My clothes are a witness to my poverty.	لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
prevarication	ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
voir dire	سوالاتی که پیش از پرس ازمایی اصلی از شاهد میشود و هدف از ان احرازصلاحیتش برای ادای شهادت است
osteopathist	متخصص
skilled	متخصص
geriatrist	متخصص
geriatrician	متخصص
adhoc	متخصص
specialist	متخصص
experts	متخصص
expert	متخصص
stylists	متخصص مد
stylist	متخصص مد
rhinologist	متخصص
specialists	متخصص
au fait	متخصص
computer specialist	متخصص کامپیوتر
skilled workers	کارگران متخصص
ophlhalmologist	متخصص چشم
outrebound	متخصص ریباند
pomologist	متخصص میوه
media specialist	متخصص رسانه ها
specialist engineering	مهندس متخصص
ceramist	متخصص سفالگری
hydrologist	متخصص اب شناسی
climatologist	متخصص اب وهوا
computer professional	متخصص کامپیوتر
theolog	متخصص الهیات
cost accountant	متخصص ارزیابی
e. advice	نظر متخصص
financial e.	متخصص مالی
hydropathist	متخصص اب درمانی
cambist	متخصص ارز
hygienist	متخصص بهداشت
ceramicist	متخصص سفالگری
hygeist	متخصص بهداشت
algebraist	متخصص جبرومقابله
an expert accountant	حسابدار متخصص
gas man	متخصص گاز
artillerist	متخصص توپخانه
aurist	متخصص گوش
anaesthetist	متخصص بیهوشی
geophysicists	متخصص ژئوفیزیک
electricians	متخصص برق
theologian	متخصص الهیات
toxicologist	متخصص زهرشناسی
economists	متخصص اقتصاد
expert	متخصص کارشناس
experts	متخصص کارشناس
economist	متخصص اقتصاد
actuaries	متخصص بیمه
neurologist	متخصص اعصاب
theologians	متخصص الهیات
journeyman	کارگر متخصص
journeymen	کارگر متخصص
actuary	متخصص بیمه
geophysicist	متخصص ژئوفیزیک
electrician	متخصص برق
clinician	متخصص بالینی
financier	متخصص مالی
skilled	متخصص تخصصی
clinicians	متخصص بالینی
financiers	متخصص مالی
technicians	متخصص تکنیسین
technicians	متخصص فنی
proficient	حاذق متخصص
technician	متخصص تکنیسین
technician	متخصص فنی
syphilologist	طبیب متخصص کوفت
obstetrician	پزشک متخصص زایمان
pediatrician	پزشک متخصص اطفال
horticulturist	متخصص عمل باغبانی
pisciculturist	متخصص ماهی پروری
political economist	متخصص علم ثروت
obstetrician	متخصص زایمان قابله
otologist	متخصص امراض گوش
obstetricians	متخصص زایمان قابله
histologist	متخصص بافت شناسی
hellenist	متخصص فرهنگ یونان
ideologist	متخصص علم تصور
internist	متخصص داروهای درونی
herpetologist	متخصص خزنده شناسی
metllurgist	متخصص ذوب فلزات
municipalist	متخصص درامور شهرداری
neuropathist	متخصص ناخوشیهای عصبانی
notionalist	متخصص علوم نظری
obstetricians	پزشک متخصص زایمان
grammarians	متخصص دستور زبان
psychopathist	متخصص ناخوشیهای دماغی
educationists	متخصص اموزش و پرورش
educationist	متخصص اموزش و پرورش
pyrotechnist	متخصص اتش بازی
criminologist	متخصص جرم شناسی
linguists	متخصص زبان شناسی
linguist	متخصص زبان شناسی
majoring	مهاد متخصص شدن
majored	مهاد متخصص شدن
grammarian	متخصص دستور زبان
scientific manpower	نیروی انسانی متخصص
taxonomist	متخصص طبقه بندی
therapeutist	متخصص درمان شناسی
tp perfect oneself in an art	در فنی متخصص شدن
unskilled worker	کارگر غیر متخصص
osteopaths	متخصص بیماریهای استخوان
osteopath	متخصص بیماریهای استخوان
statisticians	امارگر متخصص فن احصائیه
statistician	امارگر متخصص فن احصائیه
gynecologist	متخصص بیماریهای زنان
competent	فنی متخصص کاردان
major	مهاد متخصص شدن
cutman	متخصص در جلوگیری ازخونریزی
gynaecologist	متخصص امراض زنانه
anatomist	متخصص علم تشریح
beauticians	متخصص ارایش وزیبایی
astrophysicist	متخصص فیزیک نجومی
cosmetologist	متخصص ارایش وزیبایی
botanists	متخصص گیاه شناسی
etymologist	متخصص علم صرف
etymologer	متخصص علم اشتقاق
acoustician	متخصص علم شنوایی
diagnostician	متخصص تشخیص مرض
cosmographer	متخصص کیهان شناسی
metallurgist	متخصص ذوب اهن
dermatologist	متخصص امراض پوست
beautician	متخصص ارایش وزیبایی
data entry specialist	متخصص داده دهی
exodontist	متخصص دندان کشی
jurist	متخصص حقوق خصوصی
gastronomist	متخصص غذای لذیذ
gerontologist	متخصص امراض پیری
jurists	متخصص حقوق خصوصی
botanist	متخصص گیاه شناسی
hardware specialist	متخصص سخت افزار
branch qualified officer	افسر متخصص رستهای
data base specialist	متخصص پایگاه داده
geodesist	متخصص علم مساحی
metallurgists	متخصص ذوب اهن
rebounder	متخصص در گرفتن توپهای حلقه
metallurgist	متخصص قال کردن فلزات
technician	شخص متخصص در امور صفتی
lays	: غیر متخصص ناویژه کار