Dictiornary-Farsi | شاهزاده کوچک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
princeling	شاهزاده کوچک


Other Matches

princes	شاهزاده
seigneur	شاهزاده
prince	شاهزاده
princess	شاهزاده خانم
prince of the blood	شاهزاده اصیل
princesses	شاهزاده خانم
prince consort	همسر شاهزاده
prince bishop	شاهزاده اسقف
princelike	شاهزاده وار
lord	لرد شاهزاده
principalities	قلمرو شاهزاده
principality	قلمرو شاهزاده
princely	شاهزاده وار
prince	شاهزاده بودن
lords	لرد شاهزاده
princes	شاهزاده بودن
princelet	شاهزاده کم اهمیت وگمنام
princeling	شاهزاده پایین رتبه
princess regent	زن شاهزاده بایب السلطنه
psyche	شاهزاده زیبایی که " کوپید"
princekin	شاهزاده کم اهمیت وگمنام
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
prince regent	شاهزاده نایب السلطنه
princess	شاهدخت شاهزاده خانم
princesses	شاهدخت شاهزاده خانم
princesse	شاهدخت شاهزاده خانم
princeliness	رفتار شاهزاده وار یاشاهوار
princess	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princesses	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
andromeda	شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
princesse	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princess regent	شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
whipping boy	بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule	یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget	آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
jigger	بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board	تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
prince	مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
princes	مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
knobble	برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin	لیوان کوچک پیمانه کوچک
applet	1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage	1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
davit	جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
fractional	کوچک
minor	کوچک
tiddly	کوچک
puny	کوچک
pillule	حب کوچک
culverts	پل کوچک
culvert	پل کوچک
ickle	کوچک
seed bud	پر کوچک
half pint	کوچک
imminution	کوچک
pilule	حب کوچک
tiddliest	کوچک
tiddlier	کوچک
short ton	تن کوچک
smallest	کوچک
smaller	کوچک
small	کوچک
small fry	کوچک
bantams	کوچک
bantam	کوچک
little	کوچک
venule	رگ کوچک
minute	کوچک
minus cule	کوچک
pipsqueaks	کوچک
pipsqueak	کوچک
petty	کوچک
pint-size	کوچک
petit	کوچک
diminutive	کوچک
thumbnails	کوچک
thumbnail	کوچک
pint size	کوچک
whiffet	سگ کوچک
weensy	کوچک
dimmers	کوچک
exiguousness	کوچک
gracile	کوچک
plumule	پر کوچک
weenier	کوچک
minuscule	کوچک
runty	کوچک
plumelet	پر کوچک
ponceau	پل کوچک
cerebellum	مخ کوچک
weeniest	کوچک
micros	کوچک
canis minor	سگ کوچک
fortalice	دژ کوچک
floret	گل کوچک
dinky	کوچک
weeny	کوچک
micro	کوچک
canis minoris	سگ کوچک
pinpoints	چیز کوچک
pinpointing	چیز کوچک
pinpointed	چیز کوچک
pinpoint	چیز کوچک
tip	سر صفحه کوچک
minimises	کوچک شمردن
peccabillo	گناه کوچک
minimize	کوچک شمردن
minimising	کوچک شمردن
pouch	کیسه کوچک
pouches	کیسه کوچک
onager	گورخر کوچک
oliver	چکش کوچک
nutlet	هسته کوچک
nutlet	فندق کوچک
notelet	یادداشت کوچک
negrillo	زنگی کوچک
minim	هرچیز کوچک
minimised	کوچک شمردن
point target	هدف کوچک
minims	هرچیز کوچک
pedicel	ساقه کوچک
tipping	سر صفحه کوچک
minus cule	حرف کوچک
splint	برامدگی کوچک
miniaturization	کوچک سازی
minor port	بندر کوچک
rillet	نهر کوچک
radicle	ریشه کوچک
minor exchange	تفاوت کوچک
minor diameter	قطر کوچک
minimizer	کوچک شمار
puniness	کوچک اندامی
minify	کوچک کردن
minicomputer	کامپیوتر کوچک
mini floppy	دیسک کوچک
minor repair	تعمیرات کوچک
inlet	خلیج کوچک
cam	تپه کوچک
saucers	بشقاب کوچک
cams	تپه کوچک
runnel	نهر کوچک
runlet	بشکه کوچک
pilot motor	موتور کوچک
saucer	بشقاب کوچک
inlets	خلیج کوچک
rundlet	بشکه کوچک
roughed slab	بلوک کوچک
roe deer	یکجورگوزن کوچک
papilla	برامدگی کوچک
miniaturising	کوچک کردن
pocket	کوچک جیبی
wisp	بقچه کوچک
planchette	تخته کوچک
sprigs	شاخه کوچک
statuettes	مجسمه کوچک
short castling	قلعه کوچک
planetesimal	کوچک ستاره
statuette	مجسمه کوچک
phoneme	صدای کوچک
sprig	شاخه کوچک
isle	جزیره کوچک
isles	جزیره کوچک
platelet	صفحه کوچک
pockets	کوچک جیبی
pipkin	کماجدان کوچک
jaunts	مسافرت کوچک
miniaturize	کوچک کردن
miniaturizes	کوچک کردن
miniaturises	کوچک کردن
miniaturizing	کوچک کردن
circlet	دایره کوچک
pint sized	ناچیز کوچک
circlets	دایره کوچک
trap	محوطه کوچک
pinky	انگشت کوچک
pinkie	انگشت کوچک
miniaturised	کوچک کردن
wisps	بقچه کوچک
jaunt	مسافرت کوچک
scatter rug	قالیچه کوچک
pocket lamp	لامپ کوچک
abject	کوچک کردن
prickled	خراش کوچک
picaninny	بچه کوچک
pianette	پیانوی کوچک بم
prickle	خراش کوچک
cracker	کلوچه کوچک
crackers	کلوچه کوچک
phlyctenule	تاول کوچک
petty offence	جرم کوچک
pettily	بطور کوچک
minimizing	کوچک شمردن
petit mal	صرع کوچک
minimizes	کوچک شمردن
minimized	کوچک شمردن