Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
preparatory students
شاگردان تهیه یا مقدماتی
Other Matches
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
the boys were excused
شاگردان مرخص شدند
rota
فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
the students t. 00
شاگردان به 004تن بالغ میشود
invigilating
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilates
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilated
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilate
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilation
پاییدن شاگردان هنگام امتحانات
rotas
فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
prolegomenon
مقدماتی کلمات مقدماتی
accessit
امتیازی که به شاگردان ممتاز داده میشود
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
mixed ability
کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
crammer
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
preliminaries
مقدماتی
rudimental
مقدماتی
first
مقدماتی
elementary
مقدماتی
introductive
مقدماتی
precursive
مقدماتی
elemental
مقدماتی
introductory
مقدماتی
tentative
مقدماتی
preparatory
مقدماتی
prolegomenary
مقدماتی
prodromal
مقدماتی
elementarily
مقدماتی
prolegomenous
مقدماتی
preliminary
مقدماتی
preparative
مقدماتی
prolusory
مقدماتی
preludial
مقدماتی
proforma
مقدماتی
prelusive
مقدماتی
precompression
تراکم مقدماتی
preceding pass
کالیبر مقدماتی
pilot study
بررسی مقدماتی
pilot injection
تزریق مقدماتی
elementary
مقدماتی پایهای
heats
مسابقه مقدماتی
preparatory response
پاسخ مقدماتی
heat
مسابقه مقدماتی
preparative
کار مقدماتی
preselector
سلکتور مقدماتی
preselection
انتخاب مقدماتی
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
pretest
امتحان مقدماتی
prep
مدرسه مقدماتی
rudiment
علوم مقدماتی
propaedeutic
تحصیلات مقدماتی
preliminary investigation
بررسی مقدماتی
prolusion
مقاله مقدماتی
responsions
ازمون مقدماتی
preliminary test
ازمایش مقدماتی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
preliminary design
طرح مقدماتی
subassembly
مونتاژ مقدماتی
prime color
رنگ مقدماتی
proforma invoice
سیاهه مقدماتی
preliminary budget
بودجه مقدماتی
preliminary negotiations
مذاکرات مقدماتی
proem
رساله مقدماتی
preheater
گرمکن مقدماتی
preliminary works
کارهای مقدماتی
economizer
کرمکن مقدماتی
basic training
اموزش مقدماتی
preliminary
امتحان مقدماتی
propaedeutic
تعلیمات مقدماتی
preliminaries
دور مقدماتی
preliminaries
امتحان مقدماتی
preliminaries
مقدمات مقدماتی
basic research
تحقیقات مقدماتی
interludes
نگهداری مقدماتی
preliminary
مقدمات مقدماتی
interlude
نگهداری مقدماتی
preludes
قسمت مقدماتی
preliminary
دور مقدماتی
forehearth
کوره مقدماتی
elementary gate
دریچه مقدماتی
elementary item
قلم مقدماتی
elimination heat
دوره مقدماتی
basics
مقدماتی اساسی
basics
اساسی مقدماتی
basic
مقدماتی اساسی
primary
مقدماتی اصلی
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
مقدماتی نخستین
basic
اساسی مقدماتی
bottom blown converter
مبدل دم مقدماتی
first cut
برش مقدماتی
fore exercise
تمرین مقدماتی
Travaux preparatoires
کارهای مقدماتی
prelude
قسمت مقدماتی
introduction to physics
فیزیک مقدماتی
junior high school
دبیرستان مقدماتی
perlim
دوره مقدماتی
basic course
دوره مقدماتی
preparations
اقدام مقدماتی
first aid
کمکهای مقدماتی
basic hole
سوراخ مقدماتی
preparation
اقدام مقدماتی
incipincy
وضع مقدماتی ابتدایی
basic machine unit
واحد دستگاه مقدماتی
prolusion
اثر هنری مقدماتی
elementary algebra
جبر مقدماتی
[ریاضی]
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
basic bessemer steel
فولاد مقدماتی بسمر
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
preselect
انتخاب کردن مقدماتی
incipience
وضع مقدماتی ابتدایی
eliminator
برنه در دور مقدماتی
fundamental
اصولی مقدماتی اساسی
reconnaissance
بازدید مقدماتی اکتشاف
supercharge
متراکم کردن مقدماتی
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
pre load
بار کردن مقدماتی
basic bessemer process
فرایند مقدماتی بسمر
pre heat
حرارت دادن مقدماتی
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
black pickling
اسید شویی مقدماتی
basic bessemer converter
مبدل مقدماتی بسمر
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
basic bessemer pig iron
اهن خام مقدماتی توماس
literacy
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
pretest
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
flight
بهترین نتیجه دور مقدماتی
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
protocol
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocols
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
strategic reconnaissance
بررسی مقدماتی وضع دشمن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
investigated
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller
RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
exempt player
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad
امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
supplying
تهیه
purveys
تهیه
provision
تهیه
procurement
تهیه
supply
تهیه
ministration
تهیه
off hand
بی تهیه
housing
تهیه جا
preparations
تهیه
seating
تهیه جا
preparation
تهیه
purveying
تهیه
counter preparation
ضد تهیه
supplied
تهیه
purvey
تهیه
purveyed
تهیه
prepare mortar
تهیه ملات
furtherance
تهیه وسایل
administering
تهیه کردن
counter preparation
تیر ضد تهیه
fabricator
تهیه کننده
supplied
تهیه کردن
preparation
تهیه مقدمات
preparation
اتش تهیه
appropriated
<adj.>
<past-p.>
تهیه شده
laid on
<past-p.>
تهیه شده
preparations
تهیه مقدمات
base development
تهیه پایگاه
preparation
تهیه و ارایش
preparations
اتش تهیه
lighting feeder
تهیه روشنایی
provided
[that]
<conj.>
تهیه شده
provided
<adj.>
<past-p.>
تهیه شده
process
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
suppliers
تهیه کننده
supplying
تهیه کردن
pitched
تهیه دیده
administer
تهیه کردن
administered
تهیه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com