Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (10 milliseconds)
English
Persian
driver's mate
شاگرد راننده
Other Matches
drivers
راننده اتومبیل راننده ارابه
driver
راننده اتومبیل راننده ارابه
shop boy
شاگرد
famulus
شاگرد
votary
شاگرد
buttons
شاگرد
schoolgirl
شاگرد
schoolgirls
شاگرد
condisciple
هم شاگرد
pupil
شاگرد
disciples
شاگرد
disciple
شاگرد
errand boy
شاگرد
follwer
شاگرد
students
شاگرد
student
شاگرد
footboy
شاگرد
pupils
شاگرد
apprentices
شاگرد
mate
شاگرد
mated
شاگرد
mates
شاگرد
trainee
شاگرد
trainees
شاگرد
apprentice
شاگرد
scholastic agent
شاگرد پیدا کن
horseboy
شاگرد مهتر
shop boy
شاگرد دکان
loblolly boy or man
شاگرد جراح
grummet
شاگرد خانه
cook's mate
شاگرد اشپز
helper
شاگرد قالیباف
shop girl
شاگرد پادو
counter jumper
شاگرد دکان
boy
خانه شاگرد
assistant driver
شاگرد شوفر
boots
شاگرد مهمانخانه
boys
خانه شاگرد
houseboys
خانه شاگرد
houseboy
خانه شاگرد
shop girl
شاگرد دکان
protege
حمایت شده شاگرد
boarders
شاگرد شبانه روزی
boarder
شاگرد شبانه روزی
journey man
شاگرد یا کارگر روزمزد
students
شاگرد اهل تحقیق
an idle pupil
شاگرد بیکار یا تنبل
student of law
شاگرد دانشکده حقوق
student
شاگرد اهل تحقیق
to be at the foot of any one
پیرو یا شاگرد کسی بودن
pages
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
coach and pupil method
روش مربی و شاگرد دراموزش
paged
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
assignments
تکلیف درسی و مشق شاگرد
assignment
تکلیف درسی و مشق شاگرد
page
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
underclassman
شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
undergrad u te
شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
truant
شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
truants
شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
grader
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
steersman
راننده
motor man
راننده
impelent
راننده
wheelsman
راننده
wheelman
راننده
the man at the wheel
راننده
helmsmen
راننده
piloted
راننده
driving
راننده
pilot
راننده
drivers
راننده
pilots
راننده
driver
راننده
helmsman
راننده
resident school
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
gentleman commoner
شاگرد ممتازدانشگاه اکسفوردو کمبریج که شهریهای بیشترازشاگردان عادی میپردازد
road hog
<idiom>
راننده بیابان
bulldozerer
راننده بولدوزر
taximan
راننده تاکسی
truckers
راننده کامیون
trucker
راننده کامیون
truckman
راننده کامیون
chauffeurs
راننده ماشین
chauffeuring
راننده ماشین
chauffeured
راننده ماشین
chauffeur
راننده ماشین
locomotive driver
[British E]
راننده قطار
locomotive operator
[British E]
راننده قطار
train operator
[American E]
راننده قطار
railroad engineer
[American E]
راننده قطار
train driver
راننده قطار
locomotive engineer
[American E]
راننده قطار
driver
راننده گرداننده
drive's cab
اطاق راننده
propulsive
پیش راننده
drive's seat
صندلی راننده
power unit
پیش راننده
power plants
پیش راننده
power plant
پیش راننده
cabby
راننده تاکسی
motorman
راننده موتور
cabbie
راننده تاکسی
drivers
راننده گرداننده
assistant driver
کمک راننده
cabbies
راننده تاکسی
carter
راننده گاری
bus driver
راننده اتوبوس
hot shoe
راننده زبردست
cabman
راننده تاکسی
motor man
راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
ambulanceman
راننده یا مسئول آمبولانس
pilots
راننده قایق روی یخ
pilot
راننده قایق روی یخ
timer
وقت نگهدار هر راننده
hackman
راننده درشکه کرایهای
piloted
راننده قایق روی یخ
repellent
راننده بیزار کننده
gondolier
راننده کرجی ونیزی
diver
راننده قایق موتوری
gondoliers
راننده کرجی ونیزی
iceboater
راننده قایق روی یخ
outboarder
راننده قایق موتوری
karter
راننده اتومبیل کوچک
pick off
رد شدن از راننده دیگر
catch driver
راننده اجیر ارابه
repellents
راننده بیزار کننده
hackney man
راننده درشکه کرایهای
timers
وقت نگهدار هر راننده
pilots
خلبان هواپیما راننده کشتی
puntist
راننده کرجی نام دارد
provisional driver
راننده تازه کار ارابه
cockpits
محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
cockpit
محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
fly man
راننده درشکه تک اسبه کرایهای
pilot
خلبان هواپیما راننده کشتی
piloted
خلبان هواپیما راننده کشتی
corner crew
متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
pole sitter
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
road hog
راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
four in hand
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
The driver coaxed his bus through the snow.
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
teamster
راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
protest flag
پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
set down
معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
remotely piloted
هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
hit-and-run
<idiom>
حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
drafting
راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
sidecar
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
sidecars
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
fitcall finding
پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
predicted log racing
مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
side car
جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
understeer
تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
check string
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
back-seat driver
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
driver
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
drivers
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
pit board
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
back-seat drivers
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
cab
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
staging light
چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
running down case
دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
warm gas thruster
جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
drone
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
parlour boarder
شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
cabs
جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab
جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com