Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (9 milliseconds)
English
Persian
cylindroid
شبه استوانه
Search result with all words
graduate
استوانه مدرج
graduates
استوانه مدرج
graduating
استوانه مدرج
cylinder
استوانه
cylinders
استوانه
cannon
استوانه
cannons
استوانه
bush
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
winch
استوانه تارکشی نخ
winched
استوانه تارکشی نخ
winches
استوانه تارکشی نخ
winching
استوانه تارکشی نخ
drum
فرف استوانه شکل
drum
درام سیلندر استوانه
drum
استوانه
drum
طبل کوس استوانه
drummed
فرف استوانه شکل
drummed
درام سیلندر استوانه
drummed
استوانه
drummed
طبل کوس استوانه
shaft
استوانه
shafts
استوانه
cylindrical
دارای شکل استوانه
roller
بام غلتان استوانه
roller
استوانه
rollers
بام غلتان استوانه
rollers
استوانه
beater mill
تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
counter recoil cylinder
استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
counterbore
خزینه دار کردن استوانه
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
cylindrically
بشکل استوانه
cylindroid
استوانه وار
dashpot
استوانه متعادل کننده
driving sleeve
استوانه گرداننده
gabion
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
graduated cylinder
استوانه مدرج
guide cylinder
استوانه راهنما
induction cylinder
استوانه القائی
kelly drive bushing
اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
motor tube
استوانه موتور موشک
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
platen
استوانه
platten
استوانه
recoil cylinder
استوانه دافع
replenisher
استوانه نافم روغن
revolving top
استوانه توزیع
ruffini cylinder
استوانه روفینی
rundle
استوانه گردنده گوی
solenoid
سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
spacer disk
استوانه توپر فلزی
stela
استوانه اوندی
stelar
دارای استوانه اوندی
stele
استوانه اوندی
thin walled cylinder
استوانه جدار نازک
trommel
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
universal roll
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
warping head
استوانه چرخنده بکسل لنگر
wehnelt cylinder
استوانه ونلت
access shaft
مدخل استوانه ای
cylindrical coordinate
مختصات استوانه ای
[ریاضی]
cylindrical coordinate system
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
dog-wheel
استوانه
drum
[ستون استوانه شکل]
fusarole
[حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
fust
[میله استوانه ای ستون ها]
rod
یاخته استوانه ای
[در چشم]
Rod cell
یاخته استوانه ای
[در چشم]
rods and cones
[in the retina]
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com