Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
kalong	شبکور بزرگ
Other Matches
flitter mouse	شبکور
reremouse	شبکور
moon eyed	شبکور
night blind	شبکور
nyctalopic	شبکور
moon blind	شبکور
vespertilian	وابسته به شبکور
pipistrel	یکجور شبکور کوچک
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
bigger	بزرگ
big	بزرگ
extra	بزرگ
extra-	بزرگ
extras	بزرگ
majuscule	بزرگ
majuscular	بزرگ
gates	در بزرگ
small	بزرگ نه
megapod	بزرگ پا
grossest	بزرگ
nonus	بزرگ
grosses	بزرگ
vast	بزرگ
smallest	بزرگ نه
grosser	بزرگ
smaller	بزرگ نه
grossed	بزرگ
biggest	بزرگ
grossing	بزرگ
gross	بزرگ
gate	در بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
adult	بزرگ
bulkier	بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
mightier	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
dignified	بزرگ
adults	بزرگ
full bottomed	بزرگ
egregious	بزرگ
decuman	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
considerably large	بس بزرگ
headmen	بزرگ
headman	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
macro	بزرگ
long ton	تن بزرگ
great	بزرگ
great-	بزرگ
greatest	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
majestic	بزرگ
immane	بزرگ
massive	بزرگ
massively	بزرگ
hugeous	بزرگ
mightiest	بزرگ
spanking	بزرگ
jumbos	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
graves	بزرگ
majoring	بزرگ
majored	بزرگ
major	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
doyennes	زن بزرگ
highs	بزرگ
extensive	بزرگ
highest	بزرگ
vasty	بزرگ
gravest	بزرگ
spankings	بزرگ
mighty	بزرگ
eminent	بزرگ
jumbo	بزرگ
grave	بزرگ
high	بزرگ
enormous	بزرگ
largest	بزرگ
larger	بزرگ
large	بزرگ
stour	بزرگ
propylon	در بزرگ
voluminous	بزرگ
walloping	بزرگ
wallopings	بزرگ
swingeing	بزرگ
swith	بزرگ
zoomed	بزرگ کردن
archbshop	اسقف بزرگ
archduchess	دوشس بزرگ
zoom	بزرگ کردن
archfiend	دیو بزرگ
archduke	دوک بزرگ
maximized	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
maximises	بزرگ کردن
maximising	بزرگ کردن
arch fiend	دیو بزرگ
mausoleum	ارامگاه بزرگ
maximizes	بزرگ کردن
maximizing	بزرگ کردن
zooms	بزرگ کردن
mausoleums	ارامگاه بزرگ
aggrandise	بزرگ کردن
aggrandise	بزرگ شدن
aggrandize	بزرگ کردن
antrum	غار بزرگ
arch enemy	دشمن بزرگ
maximised	بزرگ کردن
dilating	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
magnifies	بزرگ کردن
magnified	بزرگ کردن
bronchocele	بزرگ شدگی
caldron	کتری بزرگ
enlarging	بزرگ کردن
capital letter	حرف بزرگ
case knife	چاقوی بزرگ
great depression	رکود بزرگ
magnifying	بزرگ کردن
bonefire	اتش بزرگ
dilates	بزرگ کردن
dilate	بزرگ کردن
archpriest	کشیش بزرگ
argosy	کشتی بزرگ
avous	پدر بزرگ
grand father	پدر بزرگ
grandmothers	مادر بزرگ
bass drum	طبل بزرگ
grandmother	مادر بزرگ
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
big bang	انفجار بزرگ
big league	لیگ بزرگ
archenemy	دشمن بزرگ
magnifications	بزرگ نمایی
viola	ویولن بزرگ
lump	بزرگ شدن
lumped	بزرگ شدن
lumps	بزرگ شدن
heave	بزرگ کردن
heaved	بزرگ کردن
store	مغازه بزرگ
whackings	خیلی بزرگ
longbow	کمان بزرگ
longbows	کمان بزرگ
emporia	بازار بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
storing	مغازه بزرگ
magnum opus	کار بزرگ
bollards	موت بزرگ
bollard	موت بزرگ
bonfires	اتش بزرگ
bonfire	اتش بزرگ
grandest	بزرگ مهم
grander	بزرگ مهم
grand	بزرگ مهم
hunk	تکه بزرگ
tankards	ابخوری بزرگ
tankard	ابخوری بزرگ
lofty	بلند بزرگ
emporium	بازار بزرگ
billow	موج بزرگ اب
distends	بزرگ کردن
platter	بشقاب بزرگ
platters	بشقاب بزرگ
distending	بزرگ کردن
distend	بزرگ کردن
swells	بزرگ شدن
paterfamilias	بزرگ خانواده
swelled	بزرگ شدن
swell	بزرگ شدن
billowed	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
emporiums	بازار بزرگ
cataclysm	سیل بزرگ
cataclysms	سیل بزرگ
blunder	اشتباه بزرگ
blundered	اشتباه بزرگ
blundering	اشتباه بزرگ
blunders	اشتباه بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
bulldog	نوعی سگ بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com