Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (5 milliseconds)
English	Persian
agitolalia	شتابان گویی
tachylalia	شتابان گویی
tachyphemia	شتابان گویی
Other Matches
hastily	شتابان
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
expedite	پیش بردن شتابان
expedited	پیش بردن شتابان
expedites	پیش بردن شتابان
accelerated fianchetto	فیانکتوی شتابان در مسیرسیسیلی
accelerated meran	مران شتابان دلار دفاع اسلاو
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
pauciloquy	کم گویی
plain speaking	رک گویی
candor	رک گویی
scandal	بد گویی
one would say	گویی
as thought	گویی
to stab in the back	بد گویی
downrightness	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
candour	رک گویی
soliloquies	تک گویی
scandals	بد گویی
knop	گویی
free spokenness	رک گویی
so to peaking	گویی
laconic speech	کم گویی
hypophrasia	کم گویی
hypologia	کم گویی
soliloquy	تک گویی
ingenuousness	رک گویی
rhodomontade	گزاف گویی
revilement	ناسزا گویی
piffle	مهمل گویی
reticence	سکوت کم گویی
jocose	بذله گویی
improvisation	بدیهه گویی
poeticism	شعر گویی
restatement	باز گویی
verbosity	اطناب گویی
pseudology	دروغ گویی
ranten	بیهوده گویی
restatements	باز گویی
reticency	سکوت کم گویی
premonitions	شوم گویی
prate	یاوه گویی
premonition	شوم گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
jocosely	بذله گویی
exaggeration	گزافه گویی
logorrhea	پراکنده گویی
echolalia	پژواک گویی
lallation	کودکانه گویی
extemporization	بالبداهه گویی
facetiousness	بذله گویی
polyphrasia	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
iterance	باز گویی
idiolalia	مهمل گویی
gratulation	تبریک گویی
divination	غیب گویی
divagation	پریشان گویی
metonymy	به تقریب گویی
rant	بیهوده گویی
ranted	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
rants	بیهوده گویی
cluttering	بریده گویی
free spokenness	ساده گویی
leasing	دروغ گویی
witticism	بذله گویی
witticisms	بذله گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
ambage	ابهام گویی
missatement	خلاف گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
ellipsis	بریده گویی
wit	بذله گویی
wits	بذله گویی
jest	بذله گویی
jests	بذله گویی
repetitions	باز گویی
echophrasia	پژواک گویی
bullshit	گزافه گویی
word salad	اشفته گویی
knock	بد گویی کردن از
knocked	بد گویی کردن از
knocks	بد گویی کردن از
repetition	باز گویی
invective	ناسزا گویی
door-knob	دستگیره گویی
contradiction	خلاف گویی
contradictions	خلاف گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
ironies	وارونه گویی
irony	وارونه گویی
wittiness	لطیفه گویی
wittiness	بذله گویی
to fling d.	بد گویی کردن
self contradiction	تناقض گویی
soliloquize	تک گویی کردن
tautologize	مکرر گویی
disclosure	بی پرده گویی
disclosures	بی پرده گویی
stilted speech	مطنطن گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
so to speak	چنانکه گویی
overstatement	گزافه گویی
overstatements	گزافه گویی
incoherence	گسسته گویی
tympany	گزافه گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossip	اراجیف بد گویی
gossips	اراجیف بد گویی
rodomontade	گزاف گویی
vituperation	ناسزا گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
waggery	بذله گویی
verbalization	دراز گویی
unreserve	بی پرده گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
it look as if	چنین مینماید که گویی
hyperbolize	گزافه گویی کردن
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
veridical	از روی حقیقت گویی
nattered	یاوه گویی کردن
toucher	گویی که باجک برخوردکند
natters	یاوه گویی کردن
obsequiousness	تملق مزاج گویی
natter	یاوه گویی کردن
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
bullshit	چرند گویی کردن
exaggerating	گزافه گویی کردن
pleasantry	بذله گویی شوخی
delirium	پرت گویی دیوانگی
bounced	جست گزاف گویی
divined	غیب گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
bounce	جست گزاف گویی
divine	غیب گویی کردن
witticism	شوخی لطیفه گویی
effusively	چنانکه گویی بریزد
witticisms	شوخی لطیفه گویی
pleasantries	بذله گویی شوخی
exaggerates	گزافه گویی کردن
bounces	جست گزاف گویی
overstate	گزافه گویی کردن
overstated	گزافه گویی کردن
overstates	گزافه گویی کردن
overstating	گزافه گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
dotes	پرت گویی کردن
dote	پرت گویی کردن
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
hyperbole	غلو گزاف گویی
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
quirks	مزاجی تناقض گویی
fribble	یاوه گویی کردن
quirk	مزاجی تناقض گویی
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
divining rod	چوب غیب گویی
corespondent	مسئول جواب گویی
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
forebode	پیش گویی کردن
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
nattering	یاوه گویی کردن
doted	پرت گویی کردن
bombast	جنس پنبهای گزافه گویی
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
geomancy	غیب گویی ازروی خاک
welcoming drink	نوشیدنی خوش آمد گویی
ingenuously	ازروی سادگی بارک گویی
my ears burn	گویی کسی از من سخن می گوید
he coins money	گویی پول سکه میزند
he made a show of goung	چنان وانمودکردکه گویی میرود
self contradiction	معارضه بانفس تناقض گویی
monological	وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
mealy mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
bounce	پریدن گزاف گویی کردن
You took the words out of my mouth.	جانا سخن از زبان ما می گویی
mythomania	جنون دروغ یا اغراق گویی
magniloquence	قلمبه نویسی گزاف گویی
divination	پیش گویی فال گیری
mealy-mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
longbows	اغراق گویی کمان دستی
longbow	اغراق گویی کمان دستی
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
rodomontade	گزافه گویی کردن فریاد
As for me , I was going crazy ( mad ) .	مرا می گویی داشتم دیوانه می شدم
touch on (upon) <idiom>	خلاصه وار نوشتن ،چکیده گویی
on	گویی که هدف ضربه بعدی است
rhabdomancy	پیش گویی بوسیله چوب یاعصا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com