Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
genealogize
شجره نامه نوشتن
Other Matches
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
pedigree
شجره نامه
genealogical tree
شجره نامه
gender tree
شجره نامه
pedigrees
شجره نامه
genealogical
شجره نامه
family tree
شجره نامه
family trees
شجره نامه
genealogy
شجره نامه نسب
genealogically
موافق شجره نامه
genealogies
شجره نامه نسب
geneatlogic
وابسته به شجره نامه
protocol
مقاوله نامه نوشتن
paean
پیروزی نامه نوشتن
protocols
مقاوله نامه نوشتن
paeans
پیروزی نامه نوشتن
send away for something
<idiom>
تقاضا نامه نوشتن
dissertate
پایان نامه تحصیلی نوشتن
spellchecker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
familytree
شجره
family tree
شجره
family trees
شجره
stemma
شجره
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
stipes
شجره النسب
job's tears
شجره التسبیح
genealogies
شجره النسب
geneologist
شجره نویس
genealogist
شجره شناس
genealogies
شجره نسب
genealogy
شجره النسب
genealogy
شجره نسب
pedigreed
شجره دار
laburnum
قصاص شجره النحل
laburnums
قصاص شجره النحل
genealogize
شجره کسی را پیدا کردن
tree
شجره النسب درخت کاشتن
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
to reduce to writing
نوشتن
to set down
نوشتن
scrawl
بد نوشتن
indite
نوشتن
scrawled
بد نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
to put down
نوشتن
write head
هد نوشتن
set down
نوشتن
superscrible
نوشتن
pt down
نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
pens
نوشتن
penning
نوشتن
penned
نوشتن
pen
نوشتن
scrawls
بد نوشتن
scrawling
بد نوشتن
scribbled
بد نوشتن
scribbles
بد نوشتن
scribbling
بد نوشتن
writes
نوشتن
inscribing
نوشتن
write
نوشتن
inscribes
نوشتن
scribble
بد نوشتن
inscribed
نوشتن
inscribe
نوشتن
rewrite
باز نوشتن
rewrite
دوباره نوشتن
circumscribing
نوشتن در دور
pen
خامه نوشتن
penned
خامه نوشتن
circumscribes
نوشتن در دور
penning
خامه نوشتن
autograph
دستخط نوشتن
autographed
دستخط نوشتن
tired of writing
خسته از نوشتن
to dip ones pen in gall
سخت نوشتن
autographing
دستخط نوشتن
autographs
دستخط نوشتن
circumscribe
نوشتن در دور
pens
خامه نوشتن
circumscribed
نوشتن در دور
rewrites
دوباره نوشتن
to write off
به اسانی نوشتن
rewritten
باز نوشتن
enlisting
درفهرست نوشتن
enlists
درفهرست نوشتن
rewrote
دوباره نوشتن
rewrote
باز نوشتن
engross
درشت نوشتن
elegize
قصیده نوشتن
double space
یک خط درمیان نوشتن
enlist
درفهرست نوشتن
rewritten
دوباره نوشتن
tablet
بر لوح نوشتن
to write out
بتفضیل نوشتن
wirte only
تنها نوشتن
rewrites
باز نوشتن
write head
نوک نوشتن
write out
به تفصیل نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
tablets
بر لوح نوشتن
rewriting
باز نوشتن
demythologize
تفسیر نوشتن
overwrite
دومرتبه نوشتن
itemized
به اقلام نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
precis
خلاصه نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
tabling
در فهرست نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
r/w
خواندن- نوشتن
editorialises
سرمقاله نوشتن
i am weary of writing
از نوشتن خسته
read/write
خواندن- نوشتن
inscroll
در طومار نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
poetize
شعر نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
overwrite
زیاد نوشتن
overwrite
جای نوشتن
prose
نثر نوشتن
itemised
به اقلام نوشتن
over write
جای نوشتن
itemises
به اقلام نوشتن
miswrite
اشتباه نوشتن
itemising
به اقلام نوشتن
impanel
در صورت نوشتن
read/write head
هدخواندن- نوشتن
hyphenate
با خط پیوند نوشتن
write off
زود نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
write-off
زود نوشتن
write-offs
زود نوشتن
commentate
تقریظ نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
commentated
تقریظ نوشتن
poeticize
شعر نوشتن
commentates
تقریظ نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
write-ups
به تفصیل نوشتن
write-up
به تفصیل نوشتن
write up
به تفصیل نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
handwrite
بادست نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
editorializes
سرمقاله نوشتن
editorializing
سرمقاله نوشتن
tables
در فهرست نوشتن
graphomania
شهوت نوشتن
tabled
در فهرست نوشتن
table
در فهرست نوشتن
commentating
تقریظ نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
program
برنامه نوشتن
preamble
مقدمه نوشتن
list
در فهرست نوشتن
annotates
تفسیر نوشتن
annotating
یادداشت نوشتن
annotating
تفسیر نوشتن
scroll
کتیبه نوشتن
scrolls
کتیبه نوشتن
jots
با شتاب نوشتن
scribbling
باشتاب نوشتن
scribbles
باشتاب نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
programs
برنامه نوشتن
annotates
حاشیه نوشتن
annotated
تفسیر نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
annotated
حاشیه نوشتن
annotate
تفسیر نوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com