Dictiornary-Farsi | شجره نویس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
geneologist	شجره نویس


Other Matches

addersser or or	نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming	تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
family trees	شجره
family tree	شجره
stemma	شجره
familytree	شجره
genealogist	شجره شناس
stipes	شجره النسب
pedigreed	شجره دار
genealogical tree	شجره نامه
gender tree	شجره نامه
job's tears	شجره التسبیح
genealogies	شجره نسب
genealogy	شجره النسب
genealogies	شجره النسب
family trees	شجره نامه
genealogy	شجره نسب
family tree	شجره نامه
genealogical	شجره نامه
pedigrees	شجره نامه
pedigree	شجره نامه
genealogies	شجره نامه نسب
genealogically	موافق شجره نامه
genealogy	شجره نامه نسب
laburnum	قصاص شجره النحل
laburnums	قصاص شجره النحل
genealogize	شجره نامه نوشتن
geneatlogic	وابسته به شجره نامه
tree	شجره النسب درخت کاشتن
genealogize	شجره کسی را پیدا کردن
chirographer	خط نویس
epistler	رساله نویس
gazetteer	روزنامه نویس
elegist	مرثیه نویس
emblematist	مثل نویس
endorseer	فهر نویس
endorser	فهر نویس
calligraphist	خوش نویس
gazetteer	مجله نویس
foul copy	چرک نویس
fictionist	داستان نویس
fictionist	افسانه نویس
fabulist	افسانه نویس
endorser	پشت نویس
fabler	افسانه نویس
epistoler	نامه نویس
elegiast	قصیده نویس
elegiast	مرثیه نویس
anecdotist	حکایت نویس
allegorist	تمثیل نویس
affiant	گواهی نویس
copyreader	سرمقاله نویس
acceptor	قبولی نویس
programmers	برنامه نویس
annalist	تاریخچه نویس
annotator	حاشیه نویس
annotator	تفسیر نویس
editorialist	سرمقاله نویس
dramaturge	درام نویس
dialogist	مکالمه نویس
deponent	گواهی نویس
cryptographer	رمز نویس
conveyancer	قباله نویس
chronicler	وقایع نویس
drafts	چرک نویس
calligrapher	خوش نویس
aphorist	پند نویس
aphorist	موجز نویس
ballpoint pens	روان نویس ها
ballpoints	روان نویس ها
ball pens	روان نویس ها
ballpens	روان نویس ها
typewritter	ماشین نویس
write once read many	یکبار نویس
tractarian	مقاله نویس
songwriter	ترانه نویس
the psalmist	زبور نویس
tabulator	جدول نویس
paper stainer	کتاب نویس
orthographer	درست نویس
natural historian	تاریخ نویس
mythographer	اسطوره نویس
magniloquent	قلنبه نویس
magazinist	مقاله نویس
magazinist	مجله نویس
magazin	مجله نویس
letter writer	کاغذ نویس
letter writer	نامه نویس
lapicide	سنگ نویس
inker	مرکب نویس
odist	قصیده نویس
idyllist	قصیده نویس
head liner	سرصفحه نویس
paragrapher	عبارت نویس
phonographer	صدا نویس
tabulating machine	جدول نویس
story teller	افسانه نویس
stenograph	تند نویس
songwriter	سرود نویس
sign writer	لوحه نویس
sign writer	تابلو نویس
scrabbler	مسوده نویس
scholiast	حاشیه نویس
rough or foul copy	چرک نویس
rewriter	دوباره نویس
proverbialist	مثل نویس
proser	نثر نویس
prosateur	نثر نویس
prosaist	نثر نویس
proforma	پیش نویس
gnomical	کوتاه لب نویس
draughtsmen	طرح نویس
playwright	پیس نویس
playwright	نمایشنامه نویس
playwrights	پیس نویس
playwrights	نمایشنامه نویس
bookmakers	کتاب نویس
bookmaker	کتاب نویس
biographer	تذکره نویس
biographers	تذکره نویس
polygraph	بسیار نویس
polygraphs	بسیار نویس
caption	زیر نویس
minute	پیش نویس
drafts	پیش نویس
scriptwriters	نمایشنامه نویس
scriptwriter	نمایشنامه نویس
dramatist	نمایشنامه نویس
draughtsman	طرح نویس
draftsmen	طرح نویس
lexicographers	لغت نویس
lexicographer	لغت نویس
satirist	هجو نویس
satirists	هجو نویس
novelist	رمان نویس
novelists	رمان نویس
romancer	رمان نویس
typist	ماشین نویس
typists	ماشین نویس
columnist	مقاله نویس
columnists	مقاله نویس
essayist	مقاله نویس
essayists	مقاله نویس
historians	تاریخ نویس
draft	پیش نویس
drafted	چرک نویس
draft	چرک نویس
pamphleteers	رساله نویس
drafted	پیش نویس
captions	زیر نویس
pamphleteer	رساله نویس
dramatists	نمایشنامه نویس
grandiloquent	قلنبه نویس
historian	تاریخ نویس
evangelists	انجیل نویس
programmer	برنامه نویس
evangelist	انجیل نویس
mythopoet	شاعر افسانه نویس
drafts	پیش نویس قرارداد
parts programmer	برنامه نویس اجزاء
verbose	دراز نویس درازگو
maintenance programmer	برنامه نویس نگهداشت
system programmer	برنامه نویس سیستم
maintenance programmer	برنامه نویس پشتیبان
mythologist or ger	اساطیر نویس اساطیردان
draft	پیش نویس چرکنویس
draft	پیش نویس قرارداد
draft	پیش نویس طرح
penny a line	ارزان نویس بی مایه
write black engine	موتور سیاه نویس
story teller	افسانه گو حکایت نویس
drafted	پیش نویس کردن
subscriber of shares	پذیره نویس سهام
subscript	زیر نویس امضاء
drafted	پیش نویس طرح
systems progarmmer	برنامه نویس سیستم ها
systems programer	برنامه نویس سیستم
systems programmer	برنامه نویس سیستم
to make a minute of	پیش نویس کردن
write white engine	موتور سفید نویس
drafts	پیش نویس چرکنویس
serialist	داستان نویس سریال
proforma	پیام پیش نویس
draft	پیش نویس کردن
programmer analyst	برنامه نویس / تحلیل گر
relative coding	برنامه نویس نسبی
drafted	پیش نویس قرارداد
roughs	طرح پیش نویس
drafts	پیش نویس کردن
drafts	پیش نویس طرح
drafted	پیش نویس چرکنویس
draft of a treaty	پیش نویس معاهده
protocols	پیش نویس سند
protocols	پیش نویس معاهده
abstracter	خلاصه نویس دزد
accepting bank	بانک قبولی نویس
endorsing	پشت نویس کردن
endorses	پشت نویس کردن