Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (1 milliseconds)
English
Persian
i went there in my own
شخصا` انجا رفتم
Other Matches
i went there particularly to
یک کاره انجا رفتم
individually
شخصا"
inpropria persona
شخصا
in propria persona
شخصا
parsonally
شخصا"
individ
بطور مجزا شخصا
peculiarly
بطور ویژه یا خاص شخصا"
i went with him
با او رفتم
i went to fish
رفتم
i went before
من قبلا` رفتم
i went that instant
در همان ان رفتم
i went on the instant
در همان ان رفتم
i did go
محققا` رفتم
i fell a
بخواب رفتم
I went by bus.
من با اتوبوس رفتم.
I shall personally undertake tht you make a profit.
من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
i went in to the garden
توی باغ رفتم
i went a little way with him
چند قدمی با او رفتم
i took the wrong way
راه خطا رفتم
I visited him the following day .
فردای آنروز بدیدنش رفتم
i was on a v to some friends
می رفتم با تنی چند ازدوستانم دیدن کنم
I ran away lest I should be seen .
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
thither
به انجا
therof
از انجا
wherever
انجا که
wherefrom
که از انجا
there
به انجا
thither
انجا
thence
از انجا
yonder
انجا
so far forth
تا انجا
thereat
در انجا
whence
که از انجا چه جا
there
انجا
i know that place by sight
انجا را
whereon
در انجا
it is not half bad
انجا بداست
it is impossible to live there
در انجا میسرنیست
thenceforward
از انجا ببعد
as far as possible
تا انجا که بتوان
as far as possible
تا انجا که میشد
as for as i know
تا انجا که من میدانم
for a iknow
تا انجا که می دانم
away
مرتبا از انجا
here and there
اینجا انجا
within living memory
تا انجا که مردمان زنده
there was not a soul
ذی نفسی انجا نبود
we used to play there
ما انجا بازی میکردیم
he no longer went there
دیگر انجا نرفت
whereat
که بدان جهت که در انجا
stay there till i return
انجا بمانیدتامن برگردم
i did not find a there
کسی را در انجا نیافتم
i stayed there for days
سه روز انجا ماندم
there
دراین موضوع انجا
One day I want to have a horse of my very own.
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
at the top of one's bent
تا انجا که می توان تحمل کرد
iam a to go there
از رفتن به انجا خجالت می کشم
the population is stationary
شماره نفوس انجا کم وزیادنمیشود
i put the population at 0000
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
he went there in black
اوبا جامه سیاه انجا رفت
see if he is still there
به بیند او هنوز انجا است یانه
sans recours
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
toolkit software
بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
hydrotherapeutic
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
limbers
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
passing lane
فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
to ring the changes
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
i am very keen on going there
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
it is impossible to live there
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
tontine
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com