Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
purist
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
Other Matches
malapropism
سوء استعمال کلمات
oxymoron
استعمال کلمات مرکب متضاد
oxymoron
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
purism
افراط در استعمال صحیح الفاظ
he has a maggot in his head
وسواس دارد
dictionary
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
phonetician
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
abstainer
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
scatology
وسواس هرزه گویی وسواس نجاست
preadolescent
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
users
نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
user
نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
speeches
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speech
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
semantics
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
slice
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
smoke
استعمال دود استعمال دخانیات
smokes
استعمال دود استعمال دخانیات
UA
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
spellchecker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
jukebox
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
jukeboxes
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
disuse
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Hear hear!
صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
maggots
وسواس
whimsy
وسواس
maggot
وسواس
whimsicality
وسواس
whimsey
وسواس
fantasy
وسواس
whimsies
وسواس
humorousness
وسواس
whimseys
وسواس
fantasies
وسواس
crankiness
وسواس
humoursomeness
وسواس
scrupulosity
وسواس
scrupulousness
وسواس
scape
وسواس
of no scruples
بی وسواس
whims
وسواس
over caution
وسواس
freaks
وسواس
freak
وسواس
whim
وسواس
rational number
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
finically
ازروی وسواس
obsessions
وسواس فکری
finicality
دیرپسندی وسواس
scruple
وسواس داشتن
ablutomania
وسواس شستشو
obsession
وسواس فکری
delire du toucher
وسواس لمس
meticulosity
وسواس در دقت
whim wham
خیال وسواس
onomatomania
وسواس کلامی
compulsion
وسواس عملی
trichotillomania
وسواس مو کنی
hyperprosexia
وسواس دقت
reptition compulstion
وسواس تکرار
arithmomania
وسواس اعداد
compulsions
وسواس عملی
accuracy compulsion
وسواس دقت
hyperprosessis
وسواس دقت
scrupulously
از روی وسواس
scrupulousy
از روی وسواس
obsession
فکر دائم وسواس
obsessions
فکر دائم وسواس
the freak takes him
وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
obsessive compulsive state
حالت وسواس فکری- عملی
scruple
نهی اخلاقی وسواس باک
valetudinarianism
احساس ضعف و سستی وسواس سلامتی
monomaia
جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
employment
استعمال
use
استعمال
uses
استعمال
expenditure
استعمال
application
استعمال
applications
استعمال
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
abused
سوء استعمال
application
موارد استعمال
applications
موارد استعمال
uses
استعمال مصرف
telescopy
فن استعمال دوربین
graphics
فن استعمال نمودار
law of use
قانون استعمال
apply
استعمال کردن
usage
نحوه استعمال
applies
استعمال کردن
disuse
عدم استعمال
use
استعمال مصرف
value in use
ارزش استعمال
ill use
بد استعمال کردن
ill usage
سوء استعمال
abusing
سوء استعمال
abuses
سوء استعمال
abuses
بد استعمال کردن
nicotian
دود استعمال کن
misusage
سوء استعمال
abusive
سوء استعمال
smoking
استعمال دخانیات
abused
بد استعمال کردن
abuse
سوء استعمال
abuse
بد استعمال کردن
maltreatment
سوء استعمال
overkill
استعمال بیش از حد
desuetude
عدم استعمال
unworn
استعمال نشده
use value
ارزش استعمال
usages
نحوه استعمال
riflery
استعمال تفنگ
abusing
بد استعمال کردن
bilinguality
استعمال دوزبان
tutoyer
استعمال کردن
usage
عرف استعمال
overuse
استعمال مفرط
applying
استعمال کردن
cranage
استعمال جرثقیل
employs
استعمال کردن
usages
عرف استعمال
exercise
استعمال کردن
misapplication
سوء استعمال
using
استعمال مصرف
employ
استعمال کردن
exercises
استعمال کردن
exercised
استعمال کردن
employed
استعمال کردن
user cost
هزینه استعمال
misapplication
استعمال بیجا
employing
استعمال کردن
bilingualism
استعمال دوزبان
no smoking allowed
استعمال دخانیان ممنوع
vernacularism
استعمال زبان محلی
mitering
استعمال تاج اسقفی
The habit of smoking.
عادت به استعمال دخانیات
outward application
استعمال برونی یا خارجی
catachresis
استعمال غلط کلمه
user
استعمال کننده کاربر
dosages
مقدار استعمال دارو
mitring
استعمال تاج اسقفی
law of disuse
قانون عدم استعمال
dosage
مقدار استعمال دارو
nicotian
استعمال کننده دخانیات
users
استعمال کننده کاربر
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
instrumentation
تنظیم اهنگ استعمال الت
incompatible
غیر قابل استعمال با یکدیگر
abjectival use of a noun
استعمال اسمی به طور صفت
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
telescopist
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
sesquipedalian
معتاد به استعمال لغات دراز
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
holophrastic
استعمال کننده کلمه قصار
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
wear and tear
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
teetotalism
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
utilization
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
dump
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
abstemious
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
junkie
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
to smoke oneself sick
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
malapropism
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
junkies
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
nicotinism
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
declension
صرف کلمات
code words
کلمات رمزی
code word
کلمات رمزی
control words
کلمات کنترلی
shan't
مخفف کلمات not shall
VIPs
مخفف کلمات
VIP
مخفف کلمات
word salad
سالاد کلمات
i ran the words through
ان کلمات را خط زدم
play on words
<idiom>
بازی با کلمات
the f. words
کلمات زیرین
word of mouth
کلمات مصطلح
spate
سیل کلمات
terminologies
کلمات فنی
addressing
و کلمات افست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com