Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
go-getter
<idiom>
شخصی کار میکند برایبدست آوردن موقعیتی بهتر
Other Matches
turn (someone) on
<idiom>
به هیجان آوردن شخصی
flags
فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
flag
فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
he works better
او بهتر کار میکند
operator
شخصی که با کامپیوتر کار میکند
senders
شخصی که پیام ارسال میکند
sender
شخصی که پیام ارسال میکند
operators
شخصی که با کامپیوتر کار میکند
analyst
شخصی مسئلهای را بررسی میکند
analysts
شخصی مسئلهای را بررسی میکند
operator
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند
operators
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند
pirate
شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
pirated
شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
pirates
شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
pirating
شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
keyboarders
شخصی که اطلاعات را با صفحه کلید وارد میکند
buck passer
شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
keyboarder
شخصی که اطلاعات را با صفحه کلید وارد میکند
multipass overlap
سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی
outsells
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
customers
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
no-show
<idiom>
شخصی که جایی را رزرو میکندولی نه آن را کنسل ونه آن را استفاده میکند
customer
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
at
استاندارد کامپیوتر شخصی IBM که از پردازنده تک بیتی استفاده میکند
enterpreneur
شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
users
1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
user
1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
microsoft
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده را روی دیسک مدیریت میکند
answering machine
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
answering machines
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
nerds
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerd
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
ani
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
troubleshooter
شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
troubleshooters
شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
invisible hand
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
procedural
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
f.drss
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
constant
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
where
درچه موقعیتی
situational tests
ازمونهای موقعیتی
trust
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
to turn the scales
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
to go wrong
خراب شدن
[موقعیتی]
to be the clincher
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
IBM
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
to have a knock back
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
somebody's days are numbered
<idiom>
نومید بودن کسی در موقعیتی
MS DOS
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
to let it get to that point
اجازه دادن که به آنجا
[موقعیتی]
برسد
combinatorial explosion
موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
to get a general idea of something
فهمیدن موقعیتی
[موضوعی]
به طور کلی
initialing
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
entry
موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
initials
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialling
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
to walk on eggshells
<idiom>
در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
initial
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialed
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialled
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
environment
موقعیتی در سیستم کامپیوتر مربوط به همه ثباتها و محلهای حافظه
environments
موقعیتی در سیستم کامپیوتر مربوط به همه ثباتها و محلهای حافظه
So much for our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
That's the end of our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
better than
بهتر از
so much the better for me
بهتر من
better
بهتر
all the better
چه بهتر
the more better the best
بهتر
so much the better
چه بهتر
meliorate
بهتر شدن
meliorative
بهتر شونده
So much the better.
دیگه بهتر
on the mend
<idiom>
بهتر شدن
The more the better .
هر چه بیشتر بهتر
might as well
<idiom>
ترجیحا بهتر
modify
بهتر کردن
ameliorating
بهتر کردن
preferably
بطور بهتر
ameliorates
بهتر کردن
ameliorated
بهتر کردن
ameliorate
بهتر کردن
to change to the better
بهتر شدن
the best of all
از همه بهتر
above rubies
بهتر از یاقوت
modifying
بهتر کردن
cote
بهتر بودن از
ameliorator
بهتر کننده
modifies
بهتر کردن
ameliorative
بهتر شونده
amelioration
بهتر شدن
more the merrier
<idiom>
هرچی بیشتر بهتر
An ounce of prevention is better than a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
it was no better
هیچ بهتر نبود
it would be preferble to
بهتر خواهد بود
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
[Benjamin Franklin]
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
I feel it is appropriate ...
به نظر من بهتر است که ...
to get back on one's feet
بهتر شدن
[از بیماری]
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
modification
بهتر کردن مدل
ammunition modification
بهتر سازی مهمات
enhancing
بهتر یا واضح تر کردن
enhance
بهتر یا واضح تر کردن
enhances
بهتر یا واضح تر کردن
tea is preferable to water
چایی از اب بهتر است
the better plan is to
بهتر این است که .....
enhanced
بهتر یا واضح تر کردن
out act
بهتر انجام دادن از
outplay
بازی بهتر از حریف
Just as well you didnt come .
همان بهتر که نیامدی
amend
بهتر کردن بهبودی یافتن
to get back on one's feet
وضعیت خود را بهتر کردن
ameliorates
بهتر شدن بهبودی یافتن
Do you have anything better?
آیا چیزی بهتر دارید؟
ameliorated
بهتر شدن بهبودی یافتن
It is better to know each others mind than to know each others language.
<proverb>
همدلى از همزبانى بهتر است .
ameliorating
بهتر شدن بهبودی یافتن
surpasses
بهتر بودن از تفوق جستن
This photo does not do you justice.
خودتان از عکستان بهتر هستید
rounding
ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
surpass
بهتر بودن از تفوق جستن
amended
بهتر کردن بهبودی یافتن
amending
بهتر کردن بهبودی یافتن
rounding
ایجاد دید بهتر در گرافیک
hardening and temper
بهتر کردن تشویه ی فولاد
surpassed
بهتر بودن از تفوق جستن
ameliorate
بهتر شدن بهبودی یافتن
it peels better
بهتر پوست ان کنده میشود
Better late then never.
<proverb>
تاخیر بهتر از هرگز است .
i know you better than he
من شما را بهتر میشناسم تااو
i should p stay at home
بهتر است در خانه بمانم
you ought to know better
شما باید بهتر از این بدانید
follow up
<idiom>
بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
hole job
شکست دادن حریف با شروع بهتر
Better do it than wish it done.
<proverb>
شروع عمل بهتر از آرزوى انجام آن.
She has known better days in her youth .
معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
hole shot
شکست دادن حریف با شروع بهتر
think better of
<idiom>
رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
I know best where my interests lie.
صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
He is the best physician as physicians go.
نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
Better late than never!
<proverb>
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
adjustment
تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
Do you have a room with a better view?
آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
soil improvement
بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
Are you feeling any better?
آیا حال شما کمی بهتر است؟
adjustments
تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
outshoot
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
Better late than never.
<proverb>
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
fault
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faults
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
pages
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
controllers
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
edit
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edited
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
controller
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
fault
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faulted
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
scsi
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
faults
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
destructive cursor
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
Intel
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
slaves
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaved
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
postbyte
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
slaving
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
million instructions per second
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
Intel
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
key
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
You're improving.
<idiom>
دارید بهتر می شوید
[در انجام کارتان]
[اصطلاح روزمره]
carbonet hardness
درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
Better to go to bed supperless than to rise in debt.
<proverb>
گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
open
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
uart
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
sampler
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
dat
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
opened
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opens
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
plotter
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
terminate and stay resident program
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
optimize
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
harder
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com