Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
stentor
شخصی که صدای بلندی دارد
Other Matches
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
dipole
انتنی که نصف طول موج بلندی دارد
dolman
جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
caller
شخصی که تقاضای تماس دارد
accessor
شخصی که به داده دسترسی دارد
ex-directory
شخصی که چنین شمارهای را دارد
callers
شخصی که تقاضای تماس دارد
analysts
شخصی که در بررسی سیستم تخصص دارد
analyst
شخصی که در بررسی سیستم تخصص دارد
sysop
شخصی که سیستم تخته آگهی یا شبکه را نگه می دارد
Method to my madness
<idiom>
هدفی که شخصی دارد هر چند دیوانه وار به نظر برسد
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
basses
کسی که صدای بم دارد
bass
کسی که صدای بم دارد
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
She has a lovely (nice) voice.
صدای قشنگه دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
answering machines
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
answering machine
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
countertenors
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
countertenor
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
things in action
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
ambivert
شخصی که نه زیاد بعالم باطنی توجه دارد نه بعالم خارجی
ambiversion
شخصی که هم بامور خارجی و هم بامور داخلی توجه دارد
peripheral
باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
f.drss
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
exaltedness
بلندی
low-rise
کم بلندی
heights
بلندی
tallness
بلندی
uplands
بلندی
upland
بلندی
Highnesses
بلندی
Highness
بلندی
height
بلندی
ascendent
بلندی
sublimity
بلندی
rise
بلندی
rises
بلندی
gratification
سر بلندی
loudness
بلندی
loom
بلندی
altitude
بلندی
loomed
بلندی
looming
بلندی
exaltation
بلندی
looms
بلندی
loftiness
بلندی
toft
بلندی
the sublime
بلندی
elevation
بلندی
altitudes
بلندی
elevations
بلندی
hypsometry
بلندی پیمایی
eminency
تعالی بلندی
suction lift
بلندی مکش
ups and down
پستی و بلندی
volumes
بلندی صدا
tonal volume
بلندی صوت
volume
بلندی صدا
how tall is it?
بلندی ان چقدراست
headroom
بلندی طاق
crow's nest
بالای بلندی
critical height
بلندی بحرانی
effective length of strut
بلندی کمانش
contour
پست و بلندی
height of fill
بلندی اکند
Highness
بلندی مقام
Highnesses
بلندی مقام
hilliness
پستی و بلندی
supremacy
بلندی افراشتگی
acrophobia
بلندی هراسی
acrophobia
ترس از بلندی
height of building
بلندی ساختمان
ruggedness
پستی و بلندی
eminence
تعالی بلندی
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
to bring to the same plane
[height]
به یک صفحه
[بلندی]
آوردن
accentuation
پستی و بلندی صدا
lifted
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifts
مرتفع بنظرامدن بلندی
generously
با نظر بلندی به جوانمردی
lift
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifting
مرتفع بنظرامدن بلندی
sone
واحد بلندی صوت
vu
واحد بلندی صدا
edge raise
بلندی لبه ورق
volume unit
واحد بلندی صدا
head way
بلندی طاق سرعت
feature line
خط پست و بلندی زمین
superelevation
بلندی بر اضافه ارتفاع
blade height adjustment
پهنای تنظیم بلندی
embank
بلندی یاپشته ساختن
altitude
بلندی از سطح دریا
altitudes
بلندی از سطح دریا
bird's eye views
منظرهای که از بلندی دیده میشود
relief
شکل فاهری و پست و بلندی
lapseratc
میزان بارندگی به نسبت بلندی ها
featuring
وضع پست و بلندی زمین
feature
وضع پست و بلندی زمین
tachymeter
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
featured
وضع پست و بلندی زمین
features
وضع پست و بلندی زمین
bird's eye view
منظرهای که از بلندی دیده میشود
the door banged
درباصدای محکم و بلندی بهم خورد
homogeneous area
منطقه هموارو بدون پست و بلندی
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
sagfety island
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
traffic island
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
grandfather clocks
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
to take the a
بلندی چیزیرا اندازه گرفتن ارتفاع جایی راپیمودن
net antena
انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
nilometer
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
rise and fall
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
plateform
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
grandfather clock
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
douglas fir
یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
liberal gift
بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
tu whit tu whoo
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
key signature
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
tinkling
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
hot dog skiing
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
one
شخصی
ones
شخصی
some one
شخصی
personal
شخصی
informal
شخصی
personae
شخصی
civilians
شخصی
personas
شخصی
persona
شخصی
personable
شخصی
private
شخصی
privates
شخصی
civilian
شخصی
civil
شخصی
personalty
اموال شخصی
personalty
دارایی شخصی
personalized form letter
فرم شخصی
personal service
ابلاغ شخصی
personal staff
ستاد شخصی
personal constructs
سازههای شخصی
personal error
خطای شخصی
personal influence
نفوذ شخصی
personal exemptions
معافیتهای شخصی
personal requirment
احتیاجات شخصی
personal saving
پس انداز شخصی
personal right
حقوق شخصی
personal requirment
حوائج شخصی
personal remarks
انتقادات شخصی
self interest
نفع شخصی
personal identity
هویت شخصی
personal income
درامد شخصی
personal ownership
مالکیت شخصی
personal outlays
هزینههای شخصی
private motive
غرض شخصی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com